خواهش من این است که اکنون که در بهترین و مفیدترین بخش عمر خودتان هستید، از آن به نحو احسن استفاده کنید و مطالعه کنید و تا میتوانید آگاهی و دانش خودتان را بیفزایید. دوم اینکه چون شما زیر ذرهبین هستید و به نوعی ویترین اسلام هستید، خیلی از رفتارها را در وجود خودتان نهادینه […]
خواهش من این است که اکنون که در بهترین و مفیدترین بخش عمر خودتان هستید، از آن به نحو احسن استفاده کنید و مطالعه کنید و تا میتوانید آگاهی و دانش خودتان را بیفزایید. دوم اینکه چون شما زیر ذرهبین هستید و به نوعی ویترین اسلام هستید، خیلی از رفتارها را در وجود خودتان نهادینه کنید. از محیطها و فضاهای دینی اثر بگیرید و این را هم بدانید که دغدغهها و مشکلات دیگری هم وجود دارد که باید برای آنها اندیشید.
انواروب| دکتر جلیل رحیمی جهانآبادی، نمایندۀ مردم شهرستانهای تربتجام، تایباد، باخرز و صالحآباد و دبیر فراکسیون اهلسنت مجلس شورای اسلامی، صبح روز دوشنبه (12 فروردین) با حضور در حوزه علمیۀ “انوارالعلوم” خیرآباد تایباد، در جمع اساتید و طلاب به ایراد سخن پرداختند که مشروح سخنانشان به شرح ذیل است:??
امروز و در خدمت شما نمیخواهم به عنوان نماینده صحبت کنم و گزارش کار بدهم، بلکه سخنانی به عنوان یک دانشگاهی عرض میکنم.
ما در جهان اسلام فارغ از هر گرایش فرقهای، مذهبی و فکری و فارغ از مرزبندیهای سیاسی یک سری دغدغههای مشترکی داریم و تجربه میکنیم. عمدۀ کشورهای اسلامی در اداره امورشان ضعیفاند. در رعایت عدالت و حقوق مردم و مردمسالاری و گردش نخبگان و استفاده عقلانی از امکانات کشور ضعیفاند. وقتی سخن از جهان اسلام به میان میآید، پیشینۀ تاریخی آن به گونهایست که توانست ظرف مدت کوتاهی سیطرهاش را بر سرزمینهای زیادی اعمال کند و ندای اسلام به آسیا، آفریقا و اروپا رسید.
اما سوال این است که چرا امروزه جهان اسلام وضعیتی اینگونه دارد و به عنوان مسلمان چه کاری برای برون رفت از اوضاع میتوانیم بکنیم؟
یکی از مشکلات جهان اسلام مشکل اقتصاد و معیشت است. بجز چند کشور مسلمان مثل مالزی و ترکیه و چند کشور نفت خیز، عمدۀ کشورهای اسلامی در آفریقا و آسیا از نظر اقتصادی و معیشتی حالشان خوب نیست.
امروزه عدالتی که در اسلام بود را ما در جهان اسلام کمتر میبینیم. چالشها زیاد است. افراط گرایی آمده است. حکومتهای ضعیف و ناکار آمد بر سر کار آمدهاند.
افراد زیادی از جهان اسلام به غرب میروند، تعدادی در دریای مدیترانه و دریاهای اطراف اروپا غرق میشوند، عدهای از زنان و بچههای مسلمان در کمپها تحقیر میشوند و یا در مشاغلی بهکار گرفته شده و پذیرش میشوند و تا سالها در اروپا دچار مشکل هستند و این روند ادامه دارد و تشدید هم میشود. اگر شما به همین چهار پنج سال و ده سال گذشته و بعد از حوادث مربوط به بهار عربی و انقلابهایی که در کشورهای عربی رخ داد دقت کنید، میبینید که این روند تشدید شده است. کمتر کشوریست که چند ده هزار نفر از آن کشته نشده یا چند میلیون از آن آواره نشده باشند. چه از کشورهای شمال آفریقا و چه از کشورهای آسیایی و این مشکلات هست.
واقعیت امر این است که این درد جانکاه همۀ ما مسلمانان را آزار میدهد. چه روشنفکران دانشگاهی و چه روشنفکران حوزوی و علما و عامه مردم را. ما از این بحران رنج میبریم و این را در شأن مسلمانان نمیدانیم. در نسل جوان ما کم کم این سؤال در ذهن ایجاد میشود که اگر دین ما دین برتر هست و اگر پیامبر ما پیامبر برحق میباشد و اگر راه ما راه درست است، چرا وضع ما این است؟ و این سوال در ذهن خیلی از جوانان ما میآید؛ همۀ جوانان ما طلبه و حافظ قرآن نیستند، ما جوانان متمایل به بیدینی کم نداریم. در همه کشورهای اسلامی و حتی در کشور خود ما این پدیده هست.
حالا که ما این شرایط را در جهان اسلام داریم باید برای خروج از آن راهکار داشته باشیم.
راهکارهای متعددی در طی این چند دهه بکار برده شده است. بعضی اهل جهاد ومبارزه و جنگ مسلحانه بودند از قبیل گروه الدعوة والهجرة در مصر، طالبان و القاعده در افغانستان و داعش و یا گروههای سلفی و غیره. اینها سلاح در دست گرفتند و بر اساس ترسیمی که از حق و باطل داشتند جنگیدند و آثاری هم به بار آورند، جاهایی را فتح کردند و بهدست آوردند و جاهایی را از دست دادند و آدمهایی در این بین کشته شدند و این یک راه حل بوده که برخی از مسلمانان بهکار گرفتند.
راه حل دوم این بوده که دین را رها کنیم و به دنبال فرهنگ غرب بیفتیم و صاحبان این نظریه میگویند هر چه عقب ماندگی داریم از دین است! پس باید دین را رها کنیم و آنچه را که غرب به ما میگوید دربست بپذیریم. در همین ایران هم داشتیم و در کشورهای عربی و شرق آسیا داریم کسانی را که راه نجات را در رها کردن دین میدانند.
افرادی هم داریم که در این وسط گیر کردهاند و شاید من و شما از این دسته باشیم، از طرفی میخواهیم دین را حفاظت کنیم و باور داریم دین ما برحق است و از طرف دیگر نمیتوانیم مشکلات را برطرف کنیم. زمانی حاکمان را مقصر میدانیم، زمانی مردم را و زمانی هم خودمان را مقصر میدانیم و در برههای تقصیر را به گردن خارجیها و دشمنان جهان اسلام میاندازیم.
اوضاع به نحوی شده که متاسفانه یا صدای انفجار از کابل و بغداد و دمشق و لاذقیه بهگوش میرسد، یا خودباختگی صرف هست که نامی از مسلمانی هست و هیچ آثاری از مسلمانی نیست.
من باور خودم را از دیدگاه یک دانشگاهی و استاد حقوق و علوم سیاسی بیان میکنم و نمیگویم که تمام گفتههای من درست هستند.
اول اینکه ما واقعا نیاز به دموکراسی داریم، اینکه در عمل به دموکراسی برسیم و از شعار و حرف دوری کنیم. من در مورد اینکه جوامع غرب بر علیه ما توطئه میکنند و ما را به استثمار کشیدهاند هیچ شکی ندارم، اما واقعا وقتی به آنجا سفر کنید قطعا میبیند که پیروان همه ادیان در انجام عبادتهای خود آزاد اند، مسلمان مسجدش را دارد و بودایی عبادت گاهش را. چنانکه در همین نیوزیلند که چندی پیش عملیاتی تروریستی شد، واقعا آدم از دیدن چنین جمعیتی از مسلمانان شگفت زده میشد. در برخی کشورهای اروپایی مسلمانان در انجام عبادتهایشان از کشورهای اسلامی آزادتر هستند.
غرب تمام چیزش بد نیست، شاید برخی رفتارهای دموکراسی غرب از قبیل هتاکیها و کاریکاتورها و آزادی بیانش ما مسلمانان را آزار دهد، اما آن حدی را که آنها برای آزادی فعالیتهای دینی ما ارزش قائل هستند، ما قائل نیستیم.
این یکی از نکاتی هست که بنده به عنوان یک عضو فراکسیون اهل سنت این نکته را درک کردهام و به آن رسیدهام و تا زمانی که ما دموکراسی و مدارا را حاکم نکنیم، نمیتوانیم این مشکلات و چالشها را پشت سر بگذاریم و اگر هر کس خودش را حق بداند و حقی برای دیگران قائل نشود نه حق عبادت و حق تعیین سرنوشت و نه حق تبلیغ اعتقادات دینی، طبیعتا مذهبی که تحت فشار قرار بگیرد به سمت افراط میرود و این شیعه و سنی نمیشناسد. پس ما باید لزوما به سمت دموکراسی و مدارا برویم.
عامل دوم، گردش نخبگان است، اگر در کشورهایی که دچار جنگ هستند از قبیل یمن، تونس، سوریه و مصر نگاهی بیندازیم در کدام یک گردش نخبگان و انتخابات آزاد بوده است و مردم حق اظهار نظر داشتهاند؟ چون هر خاندان در جایی که به حکومت رسیده با سلاح در صدد حفظ خودش است. بله، با زور میتوان آدمها را تحت فشار قرار داد، اما برای همیشه ممکن نیست. شاید یک یا دو نسل اعتراض نکنند، ولی بالاخره نسلی پیدا خواهد شد و قد علم خواهند کرد. ما در جهان اسلام گردش نخبگان نداریم، یعنی اگر در جایی مردم به حکومتی رأی دادند، او مشروعیت دارد و اگر مردم رأی ندادند، مشروعیت ندارد و باید به دیگران تن بدهد. این همانند نماینده مجلس هست که طی یک مدت باید کنار برود و وقتی اقبال مردم برگشت، باید کنار بکشد.
ما در جهان اسلام مدیران دلسوز و قوی نداریم. شما در مالزی میبینید که مدیریت دقیق علمی و مالی بر آن حاکم است و باعث شده که بدون داشتن نفت و گاز زیاد، یک کشور پیشرفته باشد.
اگر شما به پیشینۀ جهان اسلام و تاریخ مسلمانان دقت کنید همۀ جهان اسلام با کشورگشایی فتح نشد، مردم شرق آسیا بهوسیله تجار شافعی مذهب جنوب ایران مسلمان شدهاند. تجار شافعی با مردم شرق آسیا که بودایی و طبیعتپرست بودند تجارت میکردند و وقتی آنها میدیدند که اینها اهل انصاف و اخلاق هستند و مانند دیگران مادیگرا نیستند، شیفته آنها میشدند. و همین باعث گرویدن آنها به اسلام میشد. چنانکه مالزی نمونه آن است.
ما مسلمانان رفتار واقعی اسلامی نداریم. اگر شما به یک کشور خارجی بروید و رفتار صحیح و درستی داشته باشید، قطعا آنها شیفتۀ تفکر و دین شما خواهند شد. نمونه آن در داستان فیلم جادالله است که رابطه دوستی جادالله با همسایهاش باعث مسلمان شدن آن جوان شد و نهایتا همان تازه مسلمان یک دعوتگر بزرگ اسلامی گردید. متاسفانه رفتار ما بگونهای نیست که کسی با دیدن ما مسلمان شود، بلکه با دیدن رفتار ما فرار میکند.
آخرین نکته در این مبحث عدم رفتار و پایبندی به آموزه های دینی است.
دشمنی و کینههایی که ما در جهان اسلام داریم عمیق است. مثلاً اتفاقی که بیش از 1400 سال پیش رخ داده بر سر آن هنوز با هم بحث میکنیم، در حالی که هر یک از ما بر سر معتقدات خود ایستاده و از آن حمایت مینماییم.
جهان غرب در صدد این است که در صورت بحرانی شدن شرایط زمین، چطور انسانها را به مریخ و یا به کهکشان دیگری ببرند، ولی ما فکر میکنیم که افرادی 1400 سال پیش یک ظلم به فلان شخص کردهاند، حالا من باید انتقامش را از اینها بگیرم.
متأسفانه امواج تعصبات و نفرت پراکنی، ما را زمینگیر کرده و پولی که ما برای خرید و انبار و ساخت سلاح هزینه میکنیم اگر آن را صرف درمان و آموزش و خدمت میکردیم این موج پناهندگی و نابسامانی به وجود نمیآمد. در این نابسامانی برخی متاسفانه سوء استفاده کردهاند، روسیه از طرفی و آمریکا و اسرائیل از طرفی در حال استفاده کردن از ما هستند، در حالی که اینها هیچ کدام برای دلسوزی قدمی بر نمیدارند. من به عنوان یک استاد علوم سیاسی میگویم که هیچ فرقی بین روسیه و آمریکا و اسرائیل نیست. بلکه همه به دنبال منافع و رفاه خودشان هستند. در همین آمریکا تا چند دهه پیش به سیاه پوستها حق رأی نمی دادند و یا اینکه سیاهپوستان حق همراهی با سفید پوستان را نداشتند. و یا حتی همین روسها چند کشور از قبیل آذربایجان و ارمنستان و گرجستان را از کشور ما بیرون کردند. پوتین و ترامپ هر دو دشمن جهان اسلام هستند. اینها فقط در پیمنافع خود، غارت نفت و گاز و فروختن اسلحه به ما هستند. چنانکه روسها در ماجرای جنگ مصر و اسرائیل، از دفاع مصر شانه خالی کرد. جمال عبدالناصر وقتی نتوانست روس را متقاعد به دفاع از خود کند گفت: کمر عرب شکست و از همان زمان تاکنون واقعا کمر مصر شکسته است و جهان عرب یتیم شد. و نهایتا انور سادات تغییر مسیر داده و وارد گفتگو شد.
ما امروز واقعا به تعامل نیاز داریم، باید اندیشه مدارا و تعامل و انسان دوستی و علاقه به علم و بشریت را ترویج دهیم.
نیاز داریم به اینکه در کنار آموزش مسائل معنوی، عمل به آن را ترویج دهیم . ظلم نکنیم ، حق کشی نکنیم و در عمل نشان دهیم. در عملیات انتحاری و موشک ساختن و آویزان شدن به روسیه و آمریکا هیچ خیری برای جهان اسلام نیست.
اگر جهان اسلام مدیرانی قوی داشته باشد، قطعا پیروز خواهیم بود. آمریکا برای تحریمها بدترین جنگ اقتصادی را علیه ما راه انداختهاست.
خواهش من این است که اکنون که در بهترین و مفیدترین بخش عمر خودتان هستید، از آن به نحو احسن استفاده کنید و مطالعه کنید و تا میتوانید آگاهی و دانش خودتان را بیفزایید. دوم اینکه چون شما زیر ذرهبین هستید و به نوعی ویترین اسلام هستید، خیلی از رفتارها را در وجود خودتان نهادینه کنید. از محیطها و فضاهای دینی اثر بگیرید و این را هم بدانید که دغدغهها و مشکلات دیگری هم وجود دارد که باید برای آنها اندیشید.
من طی مراحل انتخابات با افراد مختلفی آشنا شدم که برایم از دوران نمایندگی مفیدتر بود. خواهش اول و آخر من از شما این است که در جامعه مثل یک مسلمان واقعی و دلسوز باشید. جهان اسلام امروز با قدرت نظامی و زور و گردن کلفتی قابل گسترش نیست و حتی حفظ هم نمیشود. چنانکه فروپاشی شوروی سابق با داشتن آن همه اسلحه گویای این مهم است.
حوزههای علمیه باید خروجی داشته باشند، هر کدام از شما یک دغدغۀ ذهنی داشته باشید و روی آن کار کنید. و از این شاخه به آن شاخه نروید و یک حوزه علمی برای خودتان مدنظر داشته باشید، مثلا دغدغۀ شما اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی باشد.
در ابتدای این نشست مولانا عبدالواحد علیبایی استاد حدیث انوارالعلوم در سخنانی کوتاه حضور دکتر رحیمی را خیر مقدم گفتند و فرمودند: برای ما افتخاری است که میزبان نماینده محترم در مجلس هستیم، نمایندهای که از معدود نمایندگان منطقه بودند که توانسند با تلاش و کوشش خود مناصبی را در مجلس به دست آورند که این نمایانگر دو چیز است: اول اینکه مردم در انتخاب خود اشتباه نکردند؛ در ثانی ایشان برای جامعه اهلسنت یک افتخار هستند و تعریف ما هم بر اساس واقعیت های موجود است.
ایشان خطاب به دکتر رحیمی فرمودند: جناب آقای رحیمی! طلابی که روبروی شما هستند از جاهای مختلف کشور هستند. پارسال البته هم وطنان دیگری هم از کردستان بودند اما به دلیل برخی مسائل مجبور شدیم از حضور آنان صرف نظر کنیم.
حوزه انوارالعلوم آماده است همان طور که در جهت عبادی به ارشاد مردم میپردازد در دیگر زمینهها هم جامعه را راهنمایی کند. مطمئنا رای اکثریت مطلق جامعه در موفقیت شما تاثیر بسزای داشته است و دعای آنها هم پشت سر شماست.
Sunday, 13 July , 2025