یکی از کارهای خارق العاده‌ای که به اذن خداوند رحمان، توسط رسول اکرم (ص) انجام شد، دو تکه کردن ماه یا همان واقعه‌ی «شق القمر» می‌باشد، در سالهای اخیر به دلیل شایعات منتشر شده، این معجزه بسیار مورد توجه جوانان قرار گرفته است. بعد از یک بررسی اجمالی متوجه می‌شویم که سایت‌ها و کتاب‌های اسلام […]

یکی از کارهای خارق العاده‌ای که به اذن خداوند رحمان، توسط رسول اکرم (ص) انجام شد، دو تکه کردن ماه یا همان واقعه‌ی «شق القمر» می‌باشد، در سالهای اخیر به دلیل شایعات منتشر شده، این معجزه بسیار مورد توجه جوانان قرار گرفته است.

بعد از یک بررسی اجمالی متوجه می‌شویم که سایت‌ها و کتاب‌های اسلام ستیزان آن را مردود می‌دانند و برای ادعای خود دلیل ارائه داده اند، و از سوی دیگر مسلمانان هم پاسخ آنها را داده اند و دلایل خود مبنی بر صحت این واقعه را منتشر نموده اند.

یکی از کارهای خارق العاده‌ای که به اذن خداوند رحمان، توسط رسول اکرم (ص) انجام شد، دو تکه کردن ماه یا همان واقعه‌ی «شق القمر» می‌باشد، در سالهای اخیر به دلیل شایعات منتشر شده، این معجزه بسیار مورد توجه جوانان قرار گرفته است.

بعد از یک بررسی اجمالی متوجه می‌شویم که سایت‌ها و کتاب‌های اسلام ستیزان آن را مردود می‌دانند و برای ادعای خود دلیل ارائه داده اند، و از سوی دیگر مسلمانان هم پاسخ آنها را داده اند و دلایل خود مبنی بر صحت این واقعه را منتشر نموده اند.

 

معجزه شق القمر چگونه رخ داد:

اين معجزه بنا به درخواست جمعى از سران قريش و مشركانی همچون ابوجهل، وليد بن مغيره و عاص بن وائل و ديگران انجام شد، این افراد در يكى از شب هایی كه قرص ماه به صورت کامل در آسمان بود، پیش رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) رفتند و گفتند: اگر در ادعاى نبوت خود راستگو و صادق هستى کاری بکن که اين ماه به دو نيم تبدیل شود! رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آنها گفت: اگر من اين كار را بكنم ايمان می آورید؟

آنها هم گفتند: بله، و رسول الله (صلی الله علیه و سلم) از خداوند درخواست کرد اين معجزه انجام شود و ناگهان همگى ديدند كه ماه به دو نيم تبدیل شد… به طورى كه كوه حرا در ميان آن دیده شد (میزان شق شدن طوری بود که از دید ناظران زمینی کوه حرا در بین دو تکه ی ماه قرار گرفت) و سپس ماه بهم چسپید و به حالت اول بازگشت، در این لحظه رسول خدا صلی الله علیه و آله دوبار فرمود: «اشهدوا، اشهدوا» يعنى گواه باشيد و بنگريد!

ولی مشركانی كه اين منظره را ديده بودند به جاى آن كه به ایشان ايمان بیاورند گفتند! «سحرنا محمد» محمد ما را جادو كرد، و يا آن كه گفتند: «سحر القمر، سحر القمر» ماه را جادو كرد!

برخى از آن ها گفتند: اگر شما را جادو كرده مردم شهرهاى ديگر را كه جادو نكرده! لذا از آن ها بپرسيد، و چون از مسافران و مردم شهرهاى ديگر پرسيدند آن ها هم مشاهدات خود را در دو نيم شدن ماه بيان نمودند…

سيره ابن كثير – ج 2 – ص 113-121.

 

 

آیا این معجزه در قرآن ذکر شده است؟

بله، خداوند در آیه‌ی اول سوره‌ی مبارکه ی قمر می‌فرماید:

اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ

قیامت نزدیک شد و ماه دو پاره گردید.

اینکه این «دو پاره شدن ماه» مربوط به «معجزه ی شق القمر» است یا یکی از «حوادث قیامت»، اندکی جای اختلاف است، ولی با توجه به توضیحاتی که در ادامه ذکر می نماییم، مشخص می گردد که به معجزه ی «شق القمر» دلالت دارد، نه روز قیامت. اتفاقا یکی از شبهات اسلام ستیزان همین است و ان شاء الله در ادامه به آن نیز می پردازیم.

 

آیا در احادیث پیامبر (ص) به این موضوع اشاره شده است؟

بله، در احادیث صحیح هم ذکر شده است:

حدیث اول:

 انس  بن مالک (رض) نقل کرده است که اهل مکه از رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) خواستند معجزه‌ای نشانشان دهد، پس انشقاق قمر را به آن‌ها نمایاند.(صحیح مسلم، ج۴، ص۲۱۵۹، رقم ۲۸۰۲، مسلم بن حجاج ابوالحسن قشیری نیشابوری، ۲۶۱ق، تعلیق وتحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، دار احیاء التراث العربی، بیروت.)

حدیث دوم:

عبداللّه بن مسعود(رض)  نقل کرده است که ماه در زمان پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به دو شقه منشق شد، پس حضرت (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: شاهد باشید. ( الجامع الصحیح المختصر، ج۳، ص۱۳۳۰، رقم ۳۴۳۷، بخاری، محمد بن اسماعیل ابوعبداللّه، ۲۵۶ق، تحقیق مصطفی دیب البغا، دار ابن کثیر، الیمامة، بیروت، ۱۴۰۷ق ـ ۱۹۸۷م.)

حدیث سوم:

 ابن عباس نقل کرده است: همانا ماه در زمان رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) منشق شد.( صحیح مسلم، ج۴، ص۲۱۵۹، رقم ۴۸ـ ۲۸۰۳، مسلم بن حجاج ابوالحسن قشیری نیشابوری، ۲۶۱ق، تعلیق وتحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، دار احیاء التراث العربی، بیروت.)

 

 

 

آیا ناسا شق القمر را تایید کرده است؟

معروف ترین مطلبی که امروزه در سایت ها و کانال های اسلامی در مورد شق القمر وجود دارد، بحث تایید این معجزه توسط سازمان فضایی ناسا می باشد، آیا این مطلب صحت دارد؟

خیر، این خبر صحت ندارد، و از سایت ها و وبلاگ ها و کانال های اسلامی درخواست می شود بدون تحقیق، چنین مطالبی را منتشر نکنند.

بنده چند سال پیش تحقیقات بسیار زیادی در خصوص همین خبر انجام دادم، تا اینکه به سایت رسمی ناسا رسیدم و مشخص شد، یکی از مخاطبان سایت در 21 ژانویه 2010، همین سوال را از یک کارمند ناسا بنام براد بیلی (brad bailey) پرسیده است،

 او هم در جواب می گوید:

“پیشنهاد میکنم هرچیزی که در اینترنت می خوانید باور نکنید. تنها نوشته هایی قابل قبول هستند که منابع معتبر و علمی داشته باشند. هیچگونه شواهد علمی و گزارشی مبنی بر دو یا چند پاره شدن ماه و اتصال مجدد آن به هم در گذشته وجود ندارد “

https://lunarscience.nasa.gov/?question=evidence-moon-having-been-split-two

حتی در کلیپ هایی که در این زمینه منتشر شده، اسم اشخاصی ذکر می شود که نمی توان به عنوان «دلیل» به آنها استناد کرد، و شیار هایی که بر روی ماه کشف شده هم مربوط به میلیون ها سال قبل است نه 14 قرن پیش، همچنین طول این شیارها 300 کیلومتر است نه 3476 کیلومتر که قطر ماه است.

 

اما عزیزان دو نکته ی زیر را در نظر داشته باشید:

  1. قرار نیست هر معجزه ای که توسط پیامبران در طول تاریخ انجام شده، در عصر حاظر توسط مراکز علمی اثبات شود! متاسفانه این شایعات و انتشار گسترده ی آنها موجب شده، همین الان با تکذیب خبر، برخی از مخاطبان گمان کنند، چنین معجزه ای رخ نداده است!

ولی به این عزیزان می گوییم: این انتظار شما از کجا سرچشمه گرفته است؟ یعنی اگر علم نتواند ثابت کند عصای حضرت موسی (ع) تبدیل به مار شده، ما نباید آن را قبول داشته باشیم!

اصلا ما چرا انتظار و حتی اصرار ! داریم که باید شیار انشقاق بر روی ماه باقی مانده باشد؟!

بزرگواران معجزات اگر توسط علوم تجربی قابل درک بودند، که معجزه نبودند.

فراموش نکنید ما برای اثبات این امور منابع موثق دیگری داریم (آیات و احادیثی که ذکر نمودیم)

  1. ما قبلا هم (در مقالات دیگر) ذکر کرده ایم، وحی در کامل ترین شکل خود نازل شده ولی علم هر لحظه در حال تکامل است و هنوز به نقطه ی اوج خود نرسیده است، لذا «به شرط آنکه، جای این انشقاق بر روی ماه باقی مانده باشد» و ناسا تا کنون چنین چیزی نیافته باشد، هیچ کسی نمی تواند ادعا کند، در آینده هم چنین چیزی پیدا نخواهد شد، چون همانگونه که ذکر نمودیم علم به صورت لحظه ای در حال کشف مجهولات است.

ولی باز هم تکرار می کنم، ما نباید ادعا کنیم (و انتظار داشته باشیم که) حتما این شیار باقی مانده و ناسا آن را ندیده است!

 

آیا مردم دیگر نقاط جهان این معجزه را مشاهده کرده اند؟ آیا هیچ سند معتبری در این زمینه وجود دارد؟

قبل از بررسی هر گونه سندی، نکات زیر را در نظر داشته باشید:

  1. در زمان اتفاق این واقعه، در یک نیم کره، روز بوده و 50 درصد مردم کره ی زمین باقی می مانند…
  2. عربستان از لحاظ منطقه ی زمانی (UTC) به نسبت مدار گرینویچ (مداری که از لندن می گذرد) مثبت 3 است، ایران ما مثبت 3 و نیم (یعنی با عربستان نیم ساعت اختلاف زمانی داریم و با لندن 3 ساعت و نیم) اگر فرض کنیم تمدن های مشهور آن زمان ایران و روم و چین و هند بوده باشند، در یونان منطقه ی زمانی مثبت 2 است، در چین مثبت 8 و در هندوستان مثبت  5 و نیم می باشد. یعنی اگر این واقعه در ساعت 21  رخ داده باشد، در ایران ساعت 21:30 در رم ساعت 20، در چین ساعت 2 بامداد و در هند ساعت 23:30 دقیقه بوده است! حال اگر ساعت 12 شب باشد چه؟

-در ایران 12 و نیم

-در رم ساعت 23

-در هند ساعت 2 و نیم بامداد

-در چین ساعت 5 بامداد

یعنی اگر در ساعات پایانی شب بوده باشد، مردم عربستان و ملل دیگر در خواب بوده اند، مگر کسانی که در بیرون بوده باشند، در هر صورت وقتی انتظار داریم مردم جهان آن را دیده باشند باید این اختلاف زمانی را هم در نظر بگیریم و بدانیم که درصد زیادی از مردم ناظر آن نبوده اند.

  1. در زمان های گذشته مانند الان نبوده که هزاران دوربین و تلسکوپ، فضا را رصد نمایند و چندین ایستگاه فضایی وجود داشته باشد، معمولا حوادثی که توسط مردم دیده می شدند، یا با صدا همراه بودند (مانند رعد و برق ) یا با افزایش و کاهش نور آن هم به صورت طولانی، مثلا کسوف خسوف … ولی این شق شدن ماه بدون هیچ علامتی انجام شده و مدت زمان آن نیز طولانی نبوده است
  2. زمانی که تاریخ ملل دیگر پر از نقاط مبهم است و بسیاری از امور ثبت و ضبط نشده است، چرا انتظار داریم این یک مورد حتما ثبت شده باشد! آن زمان جمعیت زمین بسیار کم بوده و از آن مقدار هم، مگر تعداد افراد باسواد و تاریخ نویس چند نفر بوده است…!
  3. تصور کنید شخصی آن را دیده و نزد یک مورخ رفته است، آیا اگر مورخی خود آن را ندیده باشد، حرف او را باور کرده است…!
  4. گفتیم که در 50 درصد کره ی زمین شب بوده است، حال اگر احتمالات اختلاف زمانی و خواب بودن مردم و ثبت نشدن توسط تاریخ نویسان و ثبت شدن و از بین رفتن اسناد و همه ی احتمالات دیگر را در نظر بگیریم از آن 50 درصد، چند درصد باقی می ماند؟ غیر از این است که چند درصد بسیار ناچیز باقی می ماند؟

بله، ما قبول می کنیم که به صفر نمی رسد و هنوز چند درصد، احتمال نگاشته شدن این موضوع وجود دارد، ولی متاسفانه «انتظار اسلام ستیزان» چیزی در مایه ی 100 درصد است! و می گویند چون در تاریخ چنین چیزی ثبت نشده، پس حتما این امر انجام نشده است!!!?

 

با وجود این، مواردی وجود دارد که اکنون به بررسی آنها می پردازیم:

 

دلیل تاریخی اول:

ابن کثیر دمشقی در کتاب السيره النبويه، در جلد دوم، صفحه ی 117 از طبرانی متوفای قرن چهارم هجری نقل می کند که در هندوستان این معجزه انجام شده است.

وقتی به تاریخ هندوستان نگاه می کنیم، یک روایت وجود دارد مبنی بر اینکه شخصی بنام «چیرمان پرومال» (Cheraman Perumal) آخرین پادشاه سلسله ی چیرا بوده و در بالکن قصر خود این پدیده را دیده است، سپس بعد از مدت ها تاجران مسلمان به آن شهر سرسبز می روند و ماجرا را مطرح می کنند، او می گوید که خود معجزه را دیده و ایمان می آورد. در خصوص اسناد این ماجرا تحقیقات بسیار زیادی انجام دادم ولی همانطور که ذکر شد، تاریخ آن زمان با نقاط کور فراوانی همراه است…

ظاهرا این داستان به صورت «شفاهی» و «سینه به سینه» در بین مردم هندوستان نقل شده و «بعد ها» به کتاب ها منتقل شده است، ولی همین که امام طبرانی در قرن چهارم هجری اشاره ای به آن داشته، گویای وجود این داستان از زمان های دور است.

چند سال پیش شخصی بنام ابویوسف به ایالت محل زندگی این پادشاه در هندوستان یعنی «کرالا» می رود و با یکی از افراد همان سلسله (چیرا)، که ظاهرا تاریخدان هم می باشد مصاحبه انجام میدهد، در پاسخ به سوالی که آیا حقیقت دارد اسلام برای اولین بار این گونه به هندوستان وارد شده است؟ او همین مساله را تایید می کند و از شق القمر سخن می گوید، این لینک مصاحبه ی آنها می باشد:

http://www.iosworld.org/interview_cheramul.htm

نکته ی جالب توجه اینجاست که ایالت کرالا در جنوب هند واقع شده و کاملا در نوار ساحلی قرار گرفته است، آن هم در جوار دریای عرب، لذا رفت و آمد بازرگان های مسلمان به آنجا بسیار محتمل می باشد.

در همان روایات ذکر شده که این شخص («چیرمان پرومال» که نام  دیگرش «چکروتی فرماس» می باشد) به حجاز می آید و ایمان می آورد و  یک شیشه زنجبیل به رسول اکرم (ص) می دهد و ایشان هم  نام او را «تاج الدین» می گذارد، در این روایات برای این حادثه سند هم ذکر می کنند، المستدرک حاکم، حدیث شماره 7190، ولی بعد از بررسی مشخص شد که چنین واقعه ای در سیره ی رسول اکرم (ص) وجود ندارد و این یک حاکم رومی بوده که ایمان می آورد و برای رسول الله (ص) یک شیشه زنجبیل می فرستند (قال ابن الأعرابي في معجمه 300 و قال الطبراني في الأوسط 2416)

در هر صورت با وجود ضعف روایت چنین چیزی وجود دارد و می توانیم از آن به عنوان قرینه استفاده کنیم.

 

دلیل تاریخی دوم:

مورد دیگر، بحث سرخپوستان آمریکای شمالی و مکزیک می باشد، این افراد تمدنی داشته اند به نام «مایا»،  مایایی ها قومی بوده اند که از لحاظ نجوم، ریاضیات، هنر، معماری  و … بسیار کار کرده بودند، ولی بعد ها تمدن آن ها رو به افول گذاشت و توسط اسپانیایی ها از بین رفت (از ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح تا سال ۱۵۴۶ میلادی حکومت داشته اند)، بعد از تسلط مسیحیانِ اسپانیا بر این تمدن، تمام کتاب های آنها را سوزاندند، اما به صورت معجزه آسا سه کتاب نجات پیدا کرده است که امروز در سه نقطه از جهان نگهداری می شوند.

 

یکی از آن ها در کتابخانه‌ای در درسدن آلمان نگه‌داری می‌شود و به نسخه درسدن (کُدِکس درِسدِن) مشهور است، و حاوی اطلاعات جامعی از ریاضیات و ستاره‌شناسی می باشد، کتاب دیگر که در اسپانیا کشف شد، مربوط به طالع‌بینی است (که به آن کدکس مادرید هم می گویند) و سومی پرسیانوس نام دارد که در پاریس از صندوقی بی‌نام و نشان کشف شد و مربوط  به اساطیر و عقاید مذهبی مایاهای باستان است.

آن چه که مد نظر ماست در کدکس مادرید قرار دارد…، ماجرا از این جا شروع می شود که چند سال پیش یک سایت متعلق به مردم مایا (چون امروز هم بازماندگانی دارند) می نویسد در کدکس مادرید در صفحات 91 الی 93 بحث دو تکه شدن ماه درج شده است، و باز خودش می نویسد این دو تکه شدن در یک کتاب طالع بینی فارسی هم وجود دارد…

به صورت خلاصه نویسنده می خواهد قرابت بین این واقعه در یک کتاب طالع بینی مایایی و یک کتاب طالع بینی فارسی را بیابد.

بعد از انتشار، ظاهرا مسلمان ها متوجه می شوند که این تحلیل دقیقا در مورد معجزه ی شق القمر می باشد و به اثبات اعتقادات آنها می انجامد، مایایی ها هم بلافاصله آن را حذف می کنند. اما اینترنت یک آرشیو (محل بایگانی) دارد که تمام مطالب درج شده ای که حذف می شوند را در خود نگه می دارد، و مسلمان ها آن لینک را یادداشت نموده اند، این لینک مقاله ی مورد نظر در آرشیو وب می باشد:

https://web.archive.org/web/20111028081146/http://www.mayalords.org/restfldr/persia.html

البته عزیزان این نکته را در نظر داشته باشید، طبق اختلافاتی که در زمان مناطق مختلف وجود دارد، قطعا هنگامی که این معجزه در عربستان رخ داده در آمریکا روز بوده است و مایایی ها خود آن را ندیده اند، اما همانگونه که مقاله هم به این امر اشاره نموده است، احتمال دارد این خبر از ملل دیگر و از جانب افراد معتبر به مایای ها رسیده باشد، آن ها هم در کتاب خود که کلا شکل و حروف عجیب می باشد، آن را درج کرده اند.

 

شبهاتی که در زمینه‌ی شق القمر مطرح نموده‌اند:

اقتربت الساعه در مورد قيامت (الساعه) است و مفهوم آيه اينست كه در هنگام نزديک شدن قيامت ماه شكافته مى‌شود. بسيار غير معقول است كه دو كلمه ى اين آيه در مورد قيامت و دو كلمه‌ى بعدى در مورد چيز ديگرى باشد.

 

پاسخ:

اصلا این گونه نیست، خداوند می‌فرماید:

اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ «قیامت نزدیک شد و ماه دو پاره گردید.»

از دو حالت خارج نیست، یا شبهه افکن ما را بسیار ساده فرض کرده است، یا واقعا معلومات کمی دارد، چون پاسخ این شبهه بسیار راحت است، به آیه نگاه کنید، خداوند می فرماید «ماه دو تکه شد» زمان این فعل «ماضی» است، یعنی «انجام شد»، ولی به متن شبهه نگاه کنید می گوید «ماه شکافته می‌شود» کجا آیه چنین چیزی گفته است!

نکته‌ی دیگر این است که وقتی به آیات بعد از آن نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که سیاق آنها با انجام معجزه کاملا منطبق است، ملاحظه بفرمایید:

اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ ﴿۱﴾ قیامت نزدیک شد و ماه دو پاره گردید.(۱) وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ﴿۲﴾ و هر گاه نشانه‏ اى ببينند روى بگردانند و گويند سحرى دايم است (۲) وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ ﴿۳﴾ و به تكذيب دست زدند و هوسهاى خويش را دنبال كردند و [لى] هر كارى را [آخر] قرارى است (۳)

توجه داشته باشید که انکار معجزات و منتسب کردن آنها به سحر و جادوگری رفتار همیشگی کافران بوده است، و آیه هم دقیقا در مورد آن سخن می‌گوید…

اگر منظور آیه قیامت باشد نه شق القمر، آیات بعدی هیچ تناسبی با آیه‌ی اول نخواهند داشت، در روز قیامت و شکافته شدن ماه اصلا مجالی برای کافران باقی نمی‌ماند که بگویند  این سحر است (آیه ی 2)! و بعدا دنبال هوای نفسشان بروند (آیه ی 3)!

نکته ی آخری که لازم است پاسخ دهیم، می گوید درست نیست دو کلمه در جمله بحث یک موضوع باشد و دو کلمه ی دیگر بحث موضوع دیگر، می گوییم چرا معقول نیست!

یعنی اگر بگویم: امتحانات نزدیک شده (یک امر آینده) و برادرم به فوتبال نرفت (یک فعل ماضی) جمله ی نادرستی نوشته ام و غیر منطقی است! به هیچ وجه.

 

شبهه ی دوم:

انشق القمر بطور واضح بر معجزه دلالت ندارد برعكس معجزه هائى كه در قرآن به موسى و عيسى نسبت داده شده است كاملا صريحند ولى اگر حديث مذكور نبود اولين معنى كه از اين آيه به ذهن مى آيد قيامت است.

 

پاسخ:

این که معلوم است، چون معجزه ی اصلی حضرت عیسی(ع) شفای بیماران و زنده کردن مردگان بوده است و معجزه ی اصلی حضرت موسی (ع) هم تبدیل کردن عصا به مار بوده است، لذا این موراد بسیار واضح مطرح شده اند، این استدلال در مورد قرآن هم صدق می کند، ما می دانیم که معجزه ی اصلی پیامبر (ص) قرآن بوده است، لذا معجزه بودن آن بصورت واضح در قرآن ذکر شده است، مثلا آیه ای که بحث تحدی را مطرح نموده است، این امر را ثابت می نماید (23. بقره) یا بسیاری از آیات دیگر که می گویند این کتاب از جانب خداوند نازل شده است.

اما معجزه ی اصلی اصلا به این معنا نیست که رسول اکرم(ص) معجزه ی دیگری نداشته است، آیا شما در قرآن هیچ آیه ای می توانید پیدا کنید که رسول اکرم فقط یک معجزه داشته و آن هم قرآن است؟! خیر.

و همین شرح نزولی که در زمینه ی شق القمر  ذکر می کنند و احادیثی که موید این قضیه است، معجزه بودن آن را برای ما اثبات می نماید.

شبهه افکن در جمله ی آخر نوشته است: “اگر حديث مذكور نبود اولين معنى كه از اين آيه به ذهن مى آيد قيامت است. “می گوییم خب، همانگونه که خودتان اعتراف می کنید الان  این احادیث وجود دارند، پس مخالفت تان با این معنی چه دلیلی دارد ؟!

 

شبهه ی سوم:

 اگر انشق القمر معجزه باشد در تناقض صريح با بقيه ى آيات زيادى است كه در قران آمده و همگى نافي معجزه براى محمد بودند كه به همه آنها اشاره كرديم، مخصوصا آيه سوره اسراء:

-وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيَاتِ إِلاَّ أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيَاتِ إِلاَّ تَخْوِيفًا

اين آيه تصريح دارد كه خدا قصد دادن معجزه به محمد را نداشته است بنابراين با قبول شق القمر بعنوان معجزه در حقيقت مجبور به قبول تناقض در قرآن مى شويم.

 

پاسخ:

ترجمه آیه :

و [چيزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان آنها را به دروغ گرفتند و به ثمود ماده‏ شتر داديم كه [پديده‏ اى] روشنگر بود و[لى] به آن ستم كردند و ما معجزه ‏ها را جز براى بيم‏ دادن [مردم] نمى‏ فرستيم.

این آیه ی شریفه منظورش این است که خداوند جواب بهانه گیران را نمی دهد، یکی به صورت مسخره آمیز می گفت اگر راست می گویی و پیامبر هستی فلان کوه را برای من به طلا تبدیل کن، دیگری می گفت فلان امر خارق العاده را برای من انجام بده!

ولی باید دانست، این دین مبارک مسخره ی دست افرادی نیست که از روی هوا و هوس سخن می گویند، لذا خداوند می فرماید در آیین های گذشته جهت اتمام حجت درخواست های آن ها را عملی می کردیم اما در نهایت خودشان گرفتار بلا می شدند (چون بعد از اتمام حجت و ایمان نیاوردن در معرض عذاب قرار می گرفتند) مثلا ماجرای قوم حضرت صالح (ع) …

لذا اجازه ی پیشروی ندادن به افراد مسخره کننده، به معنای نفی معجزات نیست…معجزه انجام شده است، ولی فقط در آنجا که پروردگار خود صلاح دیده است…

 

شبهه ی چهارم:

اگر محمد شق القمر كرده بود در زمانهاى بعدى مجبور نبود در جواب معجزه خواستن مردم طفره برود بلكه با صراحت و افتخار مى گفت كه من شق القمر كردم و اين تعداد افراد هم به آن شهادتت مى دهند. اما محمد در هيچ جاى قرآن و در هيچ حديثى (از خودش) به آن اشاره نكرده است.

پاسخ

 

در پاسخ به این شبهه دو نکته قابل توجه است:

?نکته ی اول:

 رسول الله (ص) با وجود قرآن چه نیازی به بیان این معجزات داشته است؟

 جاهلان مکه به دلیل تاثیر گذاری عجیب قرآن وقتی که تلاوت آن را می شنیدند سوت می زدند و داد و بیداد می کردند تا مردم آن را نشنوند و تاثیر نپذیرند…(26، فصلت)

شما انتظار دارید با وجود چنین عظمتی که هر لحظه در دسترس بود و برای ابد به جهانیان عرضه شده بود، ایشان باید به حادثه ای که چند سال پیش انجام داده بود استناد می کرد!

مطمئن باشید اگر رسول الله (ص) می فرمود من چند سال پیش شق القمر انجام داده ام، کافران می گفتند باور نمی کنیم اگر راست می گویی دوباره این کار را انجام بده! و باید هر شب آن را برای آنها تکرار می کرد… در حالی که عرض شد معجزه ی اصلی و قابل تکرار و قدرتمند رسول اکرم (ص) قرآن مجید بوده است.

برای نفسی که حق پذیر باشد یک اشاره ی کوچک کافیست و نیازی نیست (لزوما) آنچه درخواست می نماید عملی شود… برای آنانکه اهل حقیقت بودند قرآن عرضه شد و مایه ی نجات گشت… اما برای شما بهانه گیران این بهانه ها باقی مانده است که چرا ادعا نکرد من این کار را کرده ام!

نکته ی دوم:

 این نکته بسیار مهم می باشد، شبهه افکن می گوید در هیچ حدیثی اشاره به این موضوع وجود ندارد که رسول الله (ص) گفته باشد من این کار را کردم، پس صحت ندارد…حال رسول الله پیشوای ماست و این را در مورد او می گویید، اما ابوجهل و ابولهب هم پیشوای شما شبهه افکنان و اسلام ستیزان هستند، (بر طبق همین استدلال شما)  یک بار دشمنان پیامبر به ازدواج ایشان با یک دختر 9 ساله اعتراض نکردند!  یک بار هم اعتراض نکردند که ای محمد چرا در بین مسلمین برده داری وجود دارد… و موارد فراوان دیگر…

همانگونه که ذکر شد طبق استدلالی که خود آن را مطرح نموده اند، سکوت مشرکان هم دال بر اشکال نداشتن این امور است… و شرایط مکانی و زمانی آنها هیچ مشکلی با این امور نداشته است…

 

شبهه ی پنجم:

منشأ روايات شق القمر عبداالله بن مسعود است و راويان ديگر يعنى ابن عباس و انس بن مالك در آن زمان يا متولد نشده بودند يا كودك بوده اند. به تعبير ديگر اگر چنين معجزه اى به اين بزرگى اتفاق افتاده بود بايد حداقل اهالى مكه آنرا ببينند و همه بر آن شهادت دهند نه اينكه منشأ آن يك نفر باشد.

پاسخ

در ویکی پدیای عربی سال تولد این صحابه ی گرانقدر  594 میلای نوشته شده است، و همه ی ما می دانیم که رسول الله (صلی الله علیه و سلم) در سال 610 میلادی به پیامبری مبعوث شد، یعنی در اولین روزهای بعثت این صحابه ی بزگوار 16 سال سن داشته است، در منابع ذکر شده که شق القمر در سالهای پایانی دوران مکه رخ داده است، و می دانیم که پیامبر (ص) 13 سال در مکه بود، حال اگر در سال پنجم قبل از هجرت (618 میلادی)، یعنی سال هشتم بعثت شق القمر رخ داده باشد، این صحابه 24 سال سن داشته است.

 انس مالک در سال 612 میلادی متولد شده است، او هنگام شق القمر 6 سال سن داشته است و ابن عباس هم در سال 618 میلادی متولد شده و هنگام شق القمر یک ساله بوده است.

با مشخص شدن سن عبدالله بن مسعود(رض) ادعای شما رد می شود، ولی باید بدانید که کسی همچون ابن عباس(رض) هم شخصی نبوده که بیخودی حرف بزند، یقینا از اصحاب دیگر این نکته را فراگرفته و اطمینان کسب کرده و آن را نقل نموده است.

همچنین باید بدانید برای صحت یک حدیث شهادت تمام اهالی یک شهر ملاک نیست! تا اگر آمد و همه ی آنها شهادت ندادند این حدیث نادرست باشد، چه بسا در آن دیر وقت بسیاری از مردم شهر خواب بوده باشند.

 

مطلب آخر در خصوص معجزه‍‌ی  شق القمر

یک دلیل مهم برای اثبات

همان گونه که مستحضرید دلایل فراوانی در خصوص اثبات این معجزه ارائه نمودیم، حتی اشکالات اصلی مخالفان را نیز پاسخ دادیم و ثابت نمودیم مواردی که مطرح می کنند، هرگز نمی تواند درخشش معجزه ی بزرگ پیامبر اکرم(ص) را کم فروغ نماید.

اما مطلب آخری که تقدیم حضور شما بزرگواران خواهد شد بررسی ماجرا از دریچه ی دیگری می باشد و به نظر بنده یکی از قوی ترین استدلال ها در رد ادعای مخالفان است، اگر به اصل ماجرا نگاه کنید ،متوجه می شوید که  هم در آیه ی شریفه ی قرآن، و هم در سیره ی مبارک پیامبر اکرم (ص) بیان شده است که:

کافران بعد از دیدن شق القمر گفتند این یک «سحر» است، و سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که:

چرا کافران انکار نکردند و نگفتند: «این عمل انجام نشد!؟»

متوجه شدید؟ همین پاسخِ کافران که گفته اند این کار سحر است، یعنی «انجام شده» اما نخواسته اند بپذیرند و به جای معجزه گفته اند سحر است. این پاسخ کافران با ادعای مخالفان امروزی که موضوع را «کاملا انکار» می کنند، از زمین تا آسمان تفاوت دارد. این نکته خیلی مهم است بزرگواران، ساده از کنار آن عبور نکنیم!

شخص مخالفی که جلو چشمان او این عمل انجام شده، «انکار نکرده» بلکه گفته «معجزه نیست» و «فقط سحر» است، ولی شخص مخالف امروزی بعد از 14 قرن و در نهایت بی خبری می گوید اصلا این عمل «انجام نشده» است!

مخالفان امروزی برای ادعای خود به کتاب های ما مراجعه می کنند (خودشان سندی ندارند)! مشاهده بفرمایید، در مورد آیه ی شریفه می گویند که منظورش قیامت است، در مورد روایت می گویند که راویش کم سن و سال بوده است… ولی به آیه ی بعدی نگاه نمی کنند که خداوند فرموده هرگاه معجزه ای ببینند می گویند سحر است، به انتهای روایت نگاه نمی کنند که فرموده کافران گفتند محمد ما را سحر کرد، محمد ماه را سحر کرد… همین است که می گوییم: وقتی جهت نقد؛ کتاب های ما را بررسی می کنند، باید آن ها را به طور کامل بخوانند؛ نه گزینشی…

این یک تناقض بزرگ در رفتار ناباوران می باشد، آنها می گویند هیچ متافیزیکی در جهان وجود ندارد و هر چه وجود دارد ماده است و باید با چشم دیده شود، خب اسلاف شما، با چشم خود آن را دیدند و انکار نکردند (بلکه از روی ناچاری انگیزه ی دیگری برای آن بیان نمودند)، شما چرا انکار می کنید؟!

جالب اینجاست که ناباوران امروزی به سحر هم باور ندارند! و این بهانه را هم از دست داده اند…

 

 

تذکر:

 

قبلا تفاوت معجزه و سحر را شرح داده ایم و گفتیم که:

 

*معجزه در هر جایی انجام می شود ولی سحر فقط در جایی که مورد پسند اجنه هاست صورت می پذیرد.

*پیامبر برای انجام معجزه تحدی می کند که کس دیگری نمی تواند، ولی جادوگر نمی تواند تحدی کند…

*معجزه توسط یک انسان پاک و صادق…انجام می شود ولی سحر توسط یک انسان شرور که مخالف با عبادات خالصانه است.

*معجزه با درخواست از خداوند انجام می شود، ولی سحر با قرائت وِردهای عجیب و غریب…

 

 

نویسنده: مراد یوسفی / کانال : شبهه از شما، پاسخ از ما