أحب الفرار“جایی که باید فرار را بر ماندن ترجیح داد”“‘جایی که باید فرار کرد!!’”“زمانی که فرار بهترین گزینه می‌شود!!!” – “فرار” آری! فرار واژه‌ای که با شنیدنش ذهن ما ناخودآگاه به سمت و سوی بدی و ناپسند بودن این عمل؛ یعنی فرار می‌رود و فرار را نشانه‌ی ضعف و ناتوانی فرد می‌دانیم و البته اکثراً […]

أحب الفرار
“جایی که باید فرار را بر ماندن ترجیح داد”
“‘جایی که باید فرار کرد!!’”
“زمانی که فرار بهترین گزینه می‌شود!!!”

– “فرار” آری! فرار واژه‌ای که با شنیدنش ذهن ما ناخودآگاه به سمت و سوی بدی و ناپسند بودن این عمل؛ یعنی فرار می‌رود و فرار را نشانه‌ی ضعف و ناتوانی فرد می‌دانیم و البته اکثراً هم اینگونه است؛ فرار و شانه خالی کردن از انجام وظایف شخصی و تکالیف اجتماعی، فرار از پذیرش حرف حق، فرار از میدان جنگ!

مردن اندر شیرمردی بهتر از ننگ فرار /٭/ کآدمی را عاقبت سیل فنا در معبر است

و نوع امروزی‌تر آن که فرار از درس و مدرسه است و متاسفانه اغلب ما دچار آن هستیم!
چنانکه شاعر در مورد آن می‌فرماید:

هر که او می‌کند از درس فرار /٭/ آخر کار شود مفلس و خوار

و بسیار دیگری از انواع فرارها که نشانه ناتوانی و کمبود قدرت، آگاهی و مسئولیت پذیری است و همواره توصیه می‌شود که باید استقامت نمود و میدان را ترک نکرد.
اما اگر دقت کنیم علت ناپسند بودن همه‌ی انواع فرارها این است که با فرار، گوهر ارزشمندی را از دست می‌دهیم؛ به عنوان مثال کسی که از قبول مسؤولیت فرار می‌کند، گوهر تعهد و اعتماد به نفس را از دست می‌دهد و آن که از پذیرش حرف حق فرار می‌کند گوهر “حق پذیری و جوانمردی” را از دست می‌دهد.
اما در این میان فراری هست که با آن فرار نه تنها چیز ارزشمندی را از دست نمی‌دهیم بلکه گوهر ناب و بسیار قیمتی‌ای را به دست می‌آوریم و آن “فرار از گناه” است.
بله “فرار از گناه و معصیت”!
اینجاست که فرار واجب می‌شود و سبب سربلندی و عزت نفس می‌شود حال آنکه ماندن سبب خواری و ذلت می‌گردد و چیزی به جز ندامت و پشیمانی در برندارد.
همواره شیطان های جن و انس مشغولند و دام هایی بر سر راه ما پهن می‌کنند و تلاش می‌کنند ما را از راه راست منحرف کرده و آرام آرام ما را به لبه پرتگاه گناه و نافرمانی خدای مهربان سوق داده و در یک لحظه غفلت ما را به داخل پرتگاه سقوط دهند.
پس هرگاه احساس کردیم که ماندن ما در یک مجلس، یک جشن، یک مهمانی، یک شغل، یک تفریح، یک معامله و یا یک دوستی، به صلاح ما نیست و در واقع دامی از دام های شیطان است و ما توان حفظ محیط که نه! حتی توان حفظ خودمان را از آلودگی‌ به گناه نداریم باید به قول قدیمی ترها دوتا پا داریم دو تا پای دیگر قرض گرفته و با تمام توان از محیط گناه فرار کنیم؛ همانگونه که خداوند متعال در کلام وحی به این موضوع اشاره می‌نمایند و می‌فرماید: ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَه﴾ [بقره: ۱۹۵]؛ «خودتان را به دست خود به هلاکت نیفکنید.»

این فرار مبارک و فرخنده دستاوردهای خوبی دارد؛ از جمله پاکی، موفقیت‌ در نبرد با شیطان و بالأخره جلب رضایت خدا که از مهمترین آثار این فرار است.

قرآن کریم در سوره مبارکه یوسف اشاره می‌فرماید که چگونه یوسف پاک طینت از آلوده‌ترین و خطرناک‌ترین دام‌های شیطان گریخت و اجازه نداد با سهل‌انگاری و ماندن تردید و شک اتفاق بیافتد و شیطان کام روا گردد و به اهداف شوم خود دست یابد.
هنگامی که حضرت یوسف با مقاومت همسر عزیز مصر مواجه گشت و نتوانست با موعظه و نصیحت او را از هوسرانی و سرمستی به خود آورد، احساس کرد اگر بیش از این در آن لغزشگاه بماند، خطرناک است و باید خود را از آن محل دور سازد لذا خداوند متعال در آیه ۲۵ سوره یوسف به این امر اشاره می‌فرماید: با سرعت به سوی در کاخ دوید تا در را باز کند و خارج شود، همسر عزیز مصر نیز بی تفاوت نماند او نیز به دنبال یوسف به سوی در دوید تا مانع خروج او شود.

و به این ترتیب یوسف با فرار از محیط گناه در عمل به خدای مهربان اعلام کرد که دوست دارد پاک باشد، و خداوند هم او را یاری کرد نه تنها او را از گناه نجات داد بلکه او را به عزت و عظمتی بی نظیر رساند که هنوز هم با وجود گذشت قرن ها از آن واقعه نام ایشان جاوید مانده است.

آری! جایی که باید فرار را بر قرار ترجیح داد، زمینه گناه است.
پس بیایید دور گناهان خط قرمز بکشیم، و از قرار گرفتن در معرض گناهان اجتناب نمائیم و اگر زمینه گناه فراهم گشت، از آن معرکه فرار کنیم.
قبل از اینکه مرگ سراغمان بیاید که از مرگ هیچ راه گریزی نیست و فرار از مرگ فایده‌ای ندارد؛ چرا که خداوند متعال در این باره که فرار از مرگ سودی ندارد، می‌فرماید: ﴿قُل لَّن یَنفَعَکُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِیلًا﴾؛ بگو اگر از مرگ یا کشته شدن فرار کنید سودی به حال شما نخواهد داشت و در آن هنگام جز بهره‌ی کمی از زندگانی نخواهید گرفت. «إنا لله و إنا إلیه راجعون».

خدایا چنان کن سرانجام کار /٭/ تو خشنود باشی و ما رستگار

به قلم: حسین حسین بر/ دانشجوی رشته فقه و حقوق اسلامی
منبع: سنت آنلاین