آخرین نامه یک پناهنده سوری که لحظاتی قبل از غرق شدن نوشته است. ممنونم از دریا که بدون ویزا من را پذیرفت و متشکرم ازماهیها که بدون اینکه از دین و گرایشهای سیاسیام بپرسند، گوشتم را تقسیم میکنند. طی چند روز گذشته، نامهای در شبکههای اجتماعی و بین کاربران سوری دست به دست میچرخد که […]
آخرین نامه یک پناهنده سوری که لحظاتی قبل از غرق شدن نوشته است.
ممنونم از دریا که بدون ویزا من را پذیرفت و متشکرم ازماهیها که بدون اینکه از دین و گرایشهای سیاسیام بپرسند، گوشتم را تقسیم میکنند.
طی چند روز گذشته، نامهای در شبکههای اجتماعی و بین کاربران سوری دست به دست میچرخد که که گفته میشود در جیب یکی از پناهندگان سوری بوده است . پناهندهای که همراه چندین نفر در هجرتی نافرجام به اروپا و بعد از برخورد قایقشان با سخرهای در دریای مدیترانه غرق شده است.
هویت نویسنده نامه مجهول مانده است، اما از شواهد و قرائن برمیآید که این نامه(در صورت صحت) لحظاتی قبل از غرق شدن کشتی نوشته شده است، چرا که نویسنده، عبارات دردآوری را نوشته است.(هدیه ای به جهان متمدن … از طرف کسیکه از مرگ به آغوش دریا پناه برد… نامه ام را بخوانید ولی گریه نکنید چرا که کسی بر فرزندان سوریه نمی گرید. )
لازم به یادآوریست، انواروب نمی تواند صحت و سقم این نامه را تأیید نماید و انتشار آن به منزله تأیید آن نیست.
متن نامه، آنگونه که خبرگزاری آناطولی منتشر کرده است بدین شرح است.
متأسفم مادرم! متاسفم که کشتی، ما را غرق کرد و نتوانستم به آنجا (اروپا) برسم. همچنانکه نمیتوانم پولی را که برای کرایه و هزینه سفر از تو گرفته بودم، بازگردانم ( کرایه مسافرت غیرقانونی به اروپا برای پناهندگان به طور میانگین 5 هزار یورو تمام می شود.)
مادرم! اگر جسدم را نیافتند، اندوهگین مباش، چرا که اگر جسدم را بیابند چیزی جز هزینه کفن و دفن و تحمل مشقت این کار عائدت نخواهد شد.
مادرم! متاسفم که جنگ، من را همچون دیگران مجبور به سفر کرد و نگذاشت به آرزوهایم برسم. میدانی که بزرگترین رویا و آرزویم فراهم کردن هزینه داروهایت و پول ترمیم دندانهایت بود، راستی! حال که سخن از دندان به میان آمد بد نیست بگویم که دندانهایم را جلبکهای دریا سبز کردهاند، ولی با این وجود از دندانهای خیلیها بهتر و زیباترند.
مادر دوست داشتنیام! واقعاً متاسفم که خانهای از رؤیا برایت ساختم، خانهای چوبی و زیبا همانند آنچه که در فیلمها می بینیم، خانهای بدور از میدان جنگ و دور از نژادپرستی و دور از اذیت همسایهها.
برادرم! شرمندهام که به وعده فرستادن ماهانه پنجاه یورو جهت ادامه تحصیلت در دانشگاه، عمل نکردم.
خواهرم! متاسفم که نتوانستم برایت تلفن هوشمند وای فا داری را که وعده داده بودم بفرستم تا تو هم همچون دوست ثروتمندت از امکاناتش بهره ببری.
خانه زیبایم! متأسفم که نمی توانم پالتوام را پشت درت آویزان کنم.
شرمندهام ای غواصان و ای کسانی که در پی یافتن مفقودین هستید، چون من اسم دریایی را که در آن غرق میشوم نمیدانم… ای سازمان پناهجویان! مطمئن باش که برایت مشکلی درست نخواهم کرد.
ممنونم از تو ای دریا که بدون ویزا و پاسپورت من را پذیرفتی. متشکرم ازماهیها که بدون اینکه از دین و گرایشهای سیاسیام بپرسند، گوشتم را تقسیم میکنند.
ممنونم از شبکههای خبری که خبر غرق شدنم را دو روز و هر روز به مدت پنج دقیقه انعکاس میدهند.
از شما هم که از شنیدن خبر وفاتم اندوهگین میشوید متشکرم.
متاسفم! اکنون که شما این نامه را میخوانید من غرق شده ام.
منبع: القنطره