اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم :«و قال الرسول يا رب إن قومي اتخذوا هذا القرآن مهجوراً »تاريخ شاهد است كه روزگاري مجد و بزرگي ، شرف و مكنت ، عزت و اقتدار خاصهي ملت مسلمان در سراسر جهان بود و به حق جامعه اسلامي آن روز داراي اخلاق حسنه و الگوي […]
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم :
«و قال الرسول يا رب إن قومي اتخذوا هذا القرآن مهجوراً »
تاريخ شاهد است كه روزگاري مجد و بزرگي ، شرف و مكنت ، عزت و اقتدار خاصهي ملت مسلمان در سراسر جهان بود و به حق جامعه اسلامي آن روز داراي اخلاق حسنه و الگوي منحصر به فرد در بين ديگر ملل شناخته ميشد و عدل و دادخواهي خلافت راشده و ديگر سلاطين عادل مسلمان تا قيامت زبانزد خاص و عام و چراغي بر فراز راه تمام حكومتهاي عدالتخواه جهان بوده و خواهد بود .
عزت و اقتدار مسلمانان تا جايي گسترش يافت كه در اقصي نقاط جهان ، حتي در اسپانيا و اندلس آنروز حدود هشت قرن حكومت جانانه كردند .
اما در چند سدهي اخير اين قدرت و عزت رو به انحطاط گراييد و ملل مسلمان در سراسر جهان زير يوغ استعمار و استكبار ، خوار و زبون گشته و به نمادي از ذلت و بردگي تبديل شدند . دانشمندان و فلاسفهي اسلامي علل اين سير قهقرايي را جستجو كردند و به نتائج مطلوبي هم رسيدند ، همان نتيجهاي كه خليفه دوم مسلمين حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه در چهارده قرن پيش به آن رسيده بود كه :
« إن الله يرفع بهذا القرآن اقواماً و يضع به آخرين »
( چه بسا اقوامي را كه خداوند با قرآن بلند ميكند و بوسيله همين قرآن اقوامي ديگر را پست و ذليل ميگرداند » .
فيلسوف شرق و غرب ، شاعر بلند آوازه ، علامه اقبال لاهوري نيز در راستاي چنين انديشهاي ميفرمايند :
خوار از مهجوري قرآن شديم
شكوه سنج گردش دوران شديم
علامهي بزرگوار خواري و زبوني مسلمانان را نتيجهي دوري و فاصله گرفتن از فرامين گهربار قرآن ميداند . ايشان معتقدندكه: اگر قرآن در جامعهي اسلامي به عنوان برنامهي زندگي آحاد ملت مسلمان قرار گرفته و از جايگاه لايق و مناسبش برخوردار شود شايد باري ديگر امت مجد و بزرگي از دست رفتهي خويش را دريابد. ولي متأسفانه آن نواي دلنواز قرآن كه صبحگاهان از منزل هر مسلمان گوش هر شنونده را نوازش ميداد جايش را موسيقي ، تفريحات مخرب ، خواب و تنبلي گرفته است و قرآن زينت مجالس عزا شده و با افتخار ، قرائت و اسلوبي را به نام قرائت مجلسي نام نهادهاند !
آيا به راستي هدف از نزول قرآن همين بوده است ؟! در بسياري ازآيات روحبخش قرآن مجيد هدف از نزول قرآن غير از اين بيان شده، در بعضي آيات هدف، انذار و در بعضي آيات ، تذكره (پند گرفتن) و در آياتي ديگر، هدايت و بشارت ذكر گرديده كه مقصود از همه، اجراي قرآن در تمام شعب زندگي و يافتن حيات معنوي از آن سرچشمه زلال الهي است . علامه اقبال ميفرمايد:
به بند صوفي و ملا اسيري
حيات از حكمت قرآن نگيري
به آياتش تو را كاري جز اين نيست
كه از ياسين او آسان بميري
اگر اين مهجوري و بيالتفاتي همچنان نسبت به قرآن عظيم الشأن ادامه داشته باشد، تك تك افراد مسلمان در قبال اين كوتاهي و تقصير بايد در بارگاه عدل الهي در مقابل شكايت حضرت رسولاكرم صل الله علیه و سلم پاسخگو باشند. قرآن مجيد دورنماي اين صحنه را چنين به تصوير ميكشد :
« و قال الرسول يا رب إن قومي اتخذوا هذا القرآن مهجوراً»
(پيغمبر خواهد گفت كه پروردگارا بيشك قوم من اين قرآن را رها كرده بود ).
حضرت شاه ولي الله ـ رحمه الله ـ مصاديق متعددي را براي مهجوري و ترك قرآن ذكر نموده كه به برخي از آن اشاره ميگردد :
« پيغمبر خدا صل الله علیه و سلم در روز قيامت نزد خداي تعالي شكايت خواهند كرد كه پروردگارا قوم من قرآن را رها كرده بود.
رهاكردن آن به چند صورت ميباشد ؛ يكي اينكه فرد در آن غور و فكر ننمايد و آنرا نفهمد و برآن يقين نكند و يا اينكه آنرا فهميده اما نخواند ، كه اين نيز از مصاديق ترك قرآن است و يا بر اوامر آن عمل ننمودن و از نواهي آن دوري نكردن نيز از مصاديق ترك آن است. و از قرآن رويگردانيدن و در مقابل به چيزهاي بيهوده مشغول بودن، همچون خواندن قصههاي دروغين ، ناولها ، ديوانها و به سخنهاي بيهوده و بازيهاي عبث مصروف بودن ، همه ترك قرآن محسوب ميشود . افسوس كه امروز مسلمانان از قرآن به هر حال غافلاند.
مصاديقي كه حضرت دهلوي مرحوم ذكر فرمودند مستقيم و غير مستقيم با مهجوري قرآن ارتباط دارند و ميطلبد كه صلحاي امت به پاخيزند و فرزندان و نونهالان را از طفوليت با قرآن آشنا سازند.
بسيار جاي تأسف است كه مسلمان و مسلمانزاده از كتابي كه دستور زندگي اوست بيخبر باشد حال آنكه پند گرفتن از قرآن مجيد بسيار سهل و ساده است ، خداوند ميفرمايد:
« و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدّكر »
(ما قرآن را براي پند و اندرز گرفتن آسان كرديم آيا پندپذيري هست ؟ ).
و اين كمترين حق قرآن بر يك مسلمان است كه آن را درست بخواند و بفهمد ولي استنباط مسائل و دقت و تحقيق و استخراج نكات باريك از اقيانوس ژرف و پرگهر قرآن مجيد هم، فرض كفايه است كه به متخصصين مربوط ميشود كه ايشان نيز اگر از بار مسئوليت شانه خالي كنند جزو مصاديق ترككنندگان قرآن خواهند بود.
به هر صورت؛ هر شخص به اندازهي خويش بايد در خدمت قرآن و رساندن آن به ديگران و نهادينه كردن فرامين ارزشمند آن در زندگي فردي و اجتماعي باشد تا كه روزي باز آن عزت و اقتدار پيشين بدست آيد .
اقبال ميگويد :
اي كــه مينازي به قرآن عظيم
تا كجا ميباشي در حجره مقيم
در جهان، اسرار دين را فاش كن
نكتــهي شرع مبين را فاش كن
ما تا كنون در ميدان عمل براي رفع اين نقيصه و نجات امت از اين فاجعه پاي لنگي داشتهايم ، ديگر آه و ناله و شكايت بس است آنچه كمبود آن شديداً احساس ميشود گامهاي عملي و هماهنگ است.
اكنون سخن را كوتاه ميكنيم و به اميد توفيق عمل از جانب ربالعالمين و توجه كافي از سوي دلسوزان و خيرخواهان مواردي را به عنوان راهكار و به جهت برون رفت از اين بحران يادآور ميشويم اميد است كه مقبول افتد و جامهي عمل پوشانيده شود :
1. با توجه به شيفتي بودن مدارس ، لازم است ائمهي مساجد از شيفت مخالف استفاده كرده نسبت به آموزش روخواني قرآن كريم به فرزندان مسلمان همت گمارند و در تمام فصول سال از اوقات فراغت دانشآموزان استفاده نمايند و آموزش قرآن را منحصر به فصل تابستان نكنند. ناگفته نماند كه وقت كلاس بايد محدود و مختصر باشد تا اينكه دانشآموزان خسته و ملول نشوند.
2. ضمن آموزش روخواني، تجويد و قرائت را نيز به نونهالان آموزش دهند.
3. براي كساني كه نسبت به روخواني و تجويد مشكلي ندارند سورههاي مختصري تفسير شود.
4. يك درس تفسير نيز براي عموم، در مساجد و در اوقات قبل از نماز در نظر گرفته شود .
5. بالاخص براي افراد با سواد و تحصيل كرده به طورجداگانه در هفتهاي دو جلسه و به مدت يك ساعت برگزار گردد ( يك جلسه به تفسير و يك جلسه به سيرت اختصاص يابد، در ضمن مسائل اجتماعي و شبهات روز نيز مطرح شود).
6. تفاسير آسان و عام فهم (همچون معارفالقرآن ) وقف كتابخانهها و مساجد شود و جهت استفاده در اختيار عموم قرار گيرد.
7. در سخنرانيهاي قبل از خطبه در روز جمعه به ترجمه و تفسيري از آيات منتخب پرداخته شود.
8. در حوزههاي علميه نسبت به تفسيرقرآن، توجه بيشتري مبذول گردد و در تمامي سطوح بخشي از تفسير آن گنجانيده شود.
9. براي فارغ التحصيلان حوزههاي علميه دورهي تخصص در تفسير برگزار شود.
10. طلاب حوزه ، از مقدمات تا دورهي نهايي به حفظ بخشي از قرآن ملزم شوند.
11. همانند جلسات حفظ و قرائت، جلسات و مسابقات مخصوص به تفسير برگزار گردد .
12. خواهران فارغالتحصيل از حوزههاي علميه با استفاده از منابع غني و سرشار تفسيري براي ترويج فرهنگ قرآني در بين عموم خواهران مسلمان تلاش بيشتري كنند.
13. در كتب درسي راهنمايي و دبيرستان به تفسير قرآن ، سهم بيشتري اختصاص يابد.
14. علما و انديشمندان نسبت به ترجمهي تفاسير مختصر، عصري و بهروز ، از زبان عربي به فارسي همت گمارند.
15. علماي متبحر با توجه به منابع فراوان تفسير به تأليف تفاسير كمحجم و آسان بپردازند.
16. خيّرين امت نيز با مساعدتهاي ماليشان در توزيع و انتشار تفاسير سهيم باشند.
محمود ميرسروري
Monday, 14 July , 2025