ایمان به قدر و قضا و درك صحیح مفهوم آن نقشی بسیار مهم و سازنده در زندگی انسان مؤمن دارد، چرا كه از یك طرف او را از افراط مادیگرایی و تفریط جبریگرایی میرهاند و به زندگی او تعادل و توازن میبخشد و از طرف دیگر به او نیرو و توانی میدهد كه در مقابل […]
ایمان به قدر و قضا و درك صحیح مفهوم آن نقشی بسیار مهم و سازنده در زندگی انسان مؤمن دارد، چرا كه از یك طرف او را از افراط مادیگرایی و تفریط جبریگرایی میرهاند و به زندگی او تعادل و توازن میبخشد و از طرف دیگر به او نیرو و توانی میدهد كه در مقابل ناملایمات، صابر و در مقابل نعمتها شاكر باشد، همچنین ایمان به قدر و قضا شجاعت و شهامتی در نهاد انسان مؤمن میآفریند كه در مقابل هیچ طاغوتی سر فرود نمیآورد، چرا كه ایمان دارد به اینكه:
«قُلْ لَنْ یصِیبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیتَوَكَّلْ الْمُؤْمِنُونَ» [1]یعنی: «بگو: جز آنچه خدا برای ما مقرر داشته هرگز به ما نمیرسد، او سرپرست ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توكّل كنند.»
«احفظِ اللهَ یحفظْكَ احفظِ اللهَ تجده تِجاهك اذا سالتَ فَاسأَلِ اللهَ و اذا استعنتَ فَاستعِنْ بالله وَ اعلَم أنّ الاُمَّة لوِاجتمعتْ علی أَن ینفعوك بشی لم ینفعوك الا بِشَیءٍ قد كتبه الله لك، و ان اجتمعوا علی ان یضُرُّوك بِشَیءٍ لم یضروك إلَّا بِشَیءٍ قد كتبه الله علیك رُفعتِ الْأََقلام و جَفَّتِ الصُّحُف.»[2] یعنی: «حد و حدود خدا را نگهدار تا خداوند تو را حفظ كند، حریم خدا را نگهدار تا او را در مقابل خود بیابی، هرگاه چیزی را خواستی از خدا بخواه، هر گاه درخواست كمك كردی از او كمك جو. بدان كه اگر همهی مردم جمع شوند تا سودی به تو برسانند، هرگز نخواهند توانست، مگر اینكه خداوند آن را برایت مقدر كرده باشد. و اگر همهی مردم جمع شوند تا زیانی به تو برسانند، هرگز زیانی به تو نخواهند رساند مگر اینكه خداوند آن را برای تو مقدر كرده باشد. قلمها[ی تقدیر خداوند] برداشته شدهاند و كاغذها خشك شدهاند و [همه چیز معلوم و مشخص است.]»
مرحوم «سید جمالالدین» در مورد نقش ایمان به قدر و قضا در زندگی مسلمانان میگوید: اعتقاد به قدر و قضا اگر با عقیدهی زشت «جبر» مورد اشتباه قرار نگیرد، موجب پیدایش صفت جرأت و اقدام، شجاعت و رادمردی میگردد و انسان را از فرو رفتن در كارهای خطرناكی كه دلهای سیاه و قلبهای تاریك از ترس روبهرو شدن با آنها میلرزد، میترساند، این اعتقاد بر جآنها مهر پایداری و استواری و تحمل دشواریها، و دست و پنجه نرمكردن با سختیها و گرفتاریها میزند و جان انسان را با زیورهای بخشش و دهش میآراید، و او را برای دست برداشتن از هر چیز و هر كس كه برایش عزیز و گرانقدر است آماده میسازد، حتی انسانها را بر جان دادن در راه خدا و چشمپوشی كردن از زیباییها و طرواتهای زندگی وادار میگرداند، همهی اینها در راه ایمان به حق و حقیقتی است كه او را به اعتقاد به این عقیده فرا خوانده است.[3]
فرد معتقدی كه میداند مرگ او در ساعت معینی خواهد آمد و رزق وی از جانب خدا تضمین شده است و كارها به دست خداوند است و هر گونه كه اراده نماید تحقق پیدا میكند، چنین كسی در دفاع از حق و ادای وظیفه دینی خود هرگز از مرگ نمیترسد و هیچ وقت از تنگدستی نمیهراسد و در راه اجرای اوامر الهی و اصول اجتماعی و بزرگداشت حق و تحكیم پایههای عدل و استوار ساختن اساس مجد و عظمت از هیچ كوششی دریغ نمیورزد. خداوند مسلمانان را بهخاطر چنین عقیده و ایمانی تحسین میكند و میفرماید:
«الَّذِینَ قَالَ لَهُمْ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِیلُ * فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنْ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ یمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ» [4] یعنی: «همان كسانی كه (برخی از) مردم به ایشان گفتند: مردمان برای (جنگ با) شما گرد آمدهاند؛ پس، از آنان بترسید. و(لی این سخن) بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و نیكو حمایتگری است.* پس با نعمت و بخششی از جانب خدا، (از میدان نبرد) بازگشتند، در حالی كه هیچ آسیبی به آنان نرسیده بود، و همچنان خشنودی خدا را پیروی كردند،و خداوند دارای بخششی عظیم است.» [5]
همین اعتقاد به قدر و قضا بود كه مسلمانان را در برابر سیل لشكریان امپراتوریهای ایران و روم ثابت قدم نگه داشت و توانستند آنها را شكست داده و شرق و غرب جهان را پرفروغ سازند، همین اعتقاد بود كه آنان را واداشت كه همهی دارایی و ثروت خود و هرچه را كه داشتند در راه برتری كلمهی حق و نام خدا بذل كنند و هرگز از تنگدستی و فقر، ترس و هراسی به خود راه ندهند.
همین اعتقاد به قدر و قضا است كه امنیت و آسایش را به انسان مسلمان میبخشد كه در پرتو آن خوف و حزن به قلب او راه نمییابد.
به صورت خلاصه میتوان نقش ایمان به قدر و قضا در زندگی را به صورت زیر برشمرد:
1. حكیمانه دیدن نظام جهان: كسی كه به حاكمیت تقدیر خداوند حكیم برای جهان معتقد است، جهان را نظامی مبتنی بر حساب دقیق پنداشته، كه در مجموع به سوی اهداف بسیار بزرگ و عالی حركت میكند. پر واضح است كه این طرز تفكر انسان را از بدبینی و احساس پوچی نجات میدهد. و اعتماد به نتیجه گرفتن از سعی و فعالیتهایش را در او افزایش میدهد.
2. اعتقاد به علل معنوی و مأیوس نشدن از نارساییهای علل مادی: انسان با مشاهدهی نارساییهای عوامل ظاهری، ناامید نشده بلكه هر لحظه بر اساس تقدیر الهی احتمال میدهد كه عوامل معنوی غیر از علل و عوامل ظاهری جریان امور را در جهت پیروزی او تغییر دهند.
3. جلوگیری از «حزن و سرخوردگی در مقابل سختیها و حوادث ناگوار و غرور و سرمستی در مقابل شادیها و موفقیتها» چرا كه همهی آنها را از خدا میداند.
«لِكَیلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَكُمْ وَ لاتَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَاللهُ لایحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ» [6] یعنی: «هرگز برای آنچه از دست شما میرود دلتنگ نشوید و به آنچه به دست میآورید، شادمان (مغرور) نگردید زیرا، خداوند هیچ متكبر خودستایی را دوست ندارد. »
4. ایجاد جرأت و شجاعت و عدم ترس و هراس از مرگ و مسائلی كه سختی و مشكلاتی را به دنبال دارند چرا كه انسان مسلمان معتقد است جز آنچه خدا برای او مقدر كرده است، به او نمیرسد.[7]
«قُلْ لَنْ یصیبَنا إلّا ما كَتَبَ اللهُ لَنا هُوَ مَوْلانا، وَ عَلَی اللهِ فَلْیتَوَكَّلِ الْمُؤمِنون» [8] یعنی: «بگو، جز آنچه خدا برای ما مقرر داشته، هرگز به ما نمیرسد. او سرپرست ماست و مؤمنان باید تنها به خدا توكل كنند. »
5. از دست ندادن امید به علت گناهكاری و نداشتن غرور و عجب به علت انجام كارهای خوب؛ چرا كه بر اساس تقدیر الهی احتمال دارد انسان در آخرین لحظات عمر خود تغییر كرده و از حالی به حال دگر، دگرگون شود.[9]
6. از دیگر فواید ایمان به قدر و قضای الهی این است كه انسان مؤمن تمام توان خود را برای انجام امور پسندیده به كار میاندازد تا به خدا نزدیك گردد؛ چرا كه انسان با اعمال خود سرنوشت و تقدیرش را مشخص كرده و برایش آشكار میشود كه خداوند از روز ازل چه چیزی را برای او مقدر داشته است. پس كسی كه میخواهد سرنوشت خوبی داشته باشد باید كارهای حسنه انجام دهد.[10]
———–
منابع و مآخذ
1. قرآن كریم.
2. ابنالقیم الجوزیه، روضةالمحبّین.
3. ابنتیمیه، القضاء و القدر، دارالكتاب العربی،بیروت.
4. ابوزهره، محمد، خاتم پیامبران، مترجم: حسین صابری، جلد سوم، ناشر؛ بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول 1373.
5. احمد بن حنبل، الزهد (مسند احمد)، دار الكتب العلمیه.
6. الترمذی، الشمائل المحمدیه، دارالمعرفة.
7. بیهقی، شعب الایمان.
8. جمالالدین اسد آبادی، رسالهی قضا و قدر. ترجمهی سید هادی خسرو شاهی.
9. دیلمی، مسند «الفردوس».
10. عبدالرحمن حسن حبنكه المیدانی، العقیدة الاسلامیة و أسسها، تهران 1364، جاپ دوم، نشر صبا تهران و بیان پاوه.
11. عبدالله احمدیان، سیر تحلیلی كلام اهل سنت، نشر احسان.
12. عهلی باپیر، باسێك لهسهر «قضا و قدر»
13. محمد قطب. مفاهیم بنیادی اسلام. (لقمان محمودپور، مترجم). نشر احسان. چاپ اول (1379ش)
14. مصطفی خرمدل، تفسیر نور، چاپ سوم 1381نشر احسان.
15. مولوی، مثنوی مولوی: دفتر اول و پنجم
16. یوسف قرضاوی، نقش ایمان در زندگی، ترجمهی فرزانه غفاری و محسن ناصری، نشر احسان
پینوشتها
——————————————————————————–
[1] – قرآن كریم، سورهی توبه، آیهی51.
[2] – ترمذی.
[3] – یوسف قرضاوی، نقش ایمان در زندگی، ترجمهی فرزانه غفاری و محسن ناصری، نشر احسان.
[4] – قرآن كریم، سورهی آلعمران، آیهی173و174.
[5] – سید جمال الدین اسد آبادی، رسالهی قضا و قدر. ترجمهی سید هادی خسرو شاهی.
[6] – قرآن كریم، سورهی حدید، آیهی23.
[7] – علی باپیر، همان كتاب.
[8] – قرآن كریم، سورهی توبه، آیهی51.
[9] – علی باپیر، همان كتاب.
[10]- علی باپیر، همان كتاب.
Monday, 14 July , 2025