گاهی انسان با ديدن يك اثر باستاني، رباط و يا يك مجموعه تاريخي، اين نكته در ذهنش تداعي ميشود كه چه بسا افرادي در اين وادي و مكان پاي نهاده و روزگاري را به عيش و عشرت گذراندهاند و شايد حتي این دسته ی شکسته و متلاشی شده کوزه سفالین، روزی روزگاری دستی بوده است […]
گاهی انسان با ديدن يك اثر باستاني، رباط و يا يك مجموعه تاريخي، اين نكته در ذهنش تداعي ميشود كه چه بسا افرادي در اين وادي و مكان پاي نهاده و روزگاري را به عيش و عشرت گذراندهاند و شايد حتي این دسته ی شکسته و متلاشی شده کوزه سفالین، روزی روزگاری دستی بوده است بر گردن یاری! به قول عمر خیام:
«این کوزه چو من عاشق زاری بودهاست// در بند سر زلف نگاری بودهاست
این دسته که بر گردن او میبینی// دستیست که بر گردن یاری بودهاست»
نیز گاهی با ورق زدن صفحات تاريخ، نامهاي زيادي را ميتوان دید كه امروزه فقط از آنها ذكري بر جاي مانده و ديگر هيچ! و یا هیچ اطلاعي در مورد چگونه زيستن شان برجاي نمانده است مگر يك يا دو اثر از آنها ، اما برخی، از خود آثار و يادگارهایي برجاي گذاشتهاند تا آيندگان بتوانند با واكاوي آنها، مطالبي پيرامون گرايشهاي فكري، اعتقادي و اوضاع سياسي و اجتماعي عصرشان بدست آورند.
ابوالمفاخر خواجه حکیم سراج الدین ابوعمر عثمان بن عمر (یا محمد) مختاری غزنوی از جمله افراديست كه از چگونگي رشد و نمو و اوضاع و احوال خانوادگی اش، اطلاع دقيق و اشباع كنندهاي در دست نيست، سرگذشت وي آنقدر در پردهي ابهام فرو رفته است كه حتي در مورد سال تولد و وفات وي اختلاف نظرهاي فاحشي ديده ميشود. مرحوم دهخدا، سال تولد وي را بين سالهاي 458 تا 469 و وفاتش را بين 512 تا548 دانسته است (لغت نامه دهخدا 10/15752) ذبيح الله صفا در مورد سال تولد وي گمانهزني ننموده اما سال وفات وي را 544 يا 549 دانسته است (تاريخ ادبيات ايران 2/502).
دولتشاه سمرقندي در مورد مكان تولد وي مينويسد: غزنوي است( تذكره الشعراء 74 ). و بنا بر ادعاي بعضي، اواخر عمر را در غزنه ميزيست و همانجا رخ در نقاب خاك كشيد.
وي از معاصران سنائي و مسعود سعد ميباشد، چنانچه سنائي در مدح وي چند قصيده سروده است، در يكي از آنها آمده:
نشود پیش دو خورشید و دو مه تاری تیر//گر برد ذرهای از خاطر مختاری تیر
وي يكي از شاعران زبده و نامي بوده و در سرودن شعر و قصيده يدطولايي داشته است. نفيسي در مورد بلاغت و تسلط وي بر شعر مينويسد: مختاري در تشبيهات بديع و صنائع لفظي و معنوي يكي از بهترين شاعران اين دوره بوده است و به همين جهت اشعار او را سبك خاصيست كه تقليد از آن بسيار دشوار است (تاريخ ادبيات ايران 1/77)
به جرات ميتوان وي را يكي از افراد مسلط بر سرودن قصيده دانست و سواي اين مهم، وي با ترسيم كردن اوضاع اجتماعي عصر خويش، نكات مهمي را براي آيندگان برجاي گذاشته است. استاد جلال الدين همايي مينويسد: اهميت اين ديوان هم از جهت اشعار استادانهي آن احتواي بر لغات كهنه است و هم از جهت تاريخي داراي فوايد بسيار است و چون عثمان مختاري قصايد خود را در مدح سلاطين و بزرگان عصر خويش سروده است نكاتي گرانبها درباره سرگذشت و احوال رجال و اوضاع اجتماعي آن زمان از خود به يادگار گذاشته است.
رضا زاده شفق در مورد قصايد و شعر مختاري مينگارد: غير از قصيده در اقسام ديگر شعر هم دست داشت و ترجيعبنديهاي خوب ميساخت…. قصايد مختاري معمولا متين، شيوا، موزون و متناسب است و نشان ميدهد شاعر با قريحه نقاد و خاطر وقاد كلمات و تركيبات را نيك سنجيده است. ( تاريخ ادبيات ايران 192 ).
وي يكي از شاعرانيست كه بين دربار سلجوقيان و غزنويان رفت و آمد داشته است ودر هر دو حكومت صاحب ارج و مقام بوده است، آمده: همچنين از سهولت آمد و شد شاعري چون عثمان مختاري به دربار غزنه و سلاجقه كرمان و صفاريان در زرنگ چنين بر ميآيد كه ميان اين دربارها مناسبات دوستانه برقرار بوده است. ( تاريخ غزنويان 2/104)
وجود مدايحي در وصف پادشاهان سلجوقي از جمله ارسلان شاه بن كرمانشاه و پادشاهان غزنوي يمين الدوله بهرام شاه غزنوي اين مطلب را بهتر واضح ميسازد. در مدح ارسلان شاه ميگويد:
سيد سلجوقيان فخر شهان روزگار// مفخر قاروديان صدر ملوك باستان
ارسلان شاه بن كرمانشاه شاه بر و بحر//مايه ملك زمين و مادت عمر زمان
و يا در مدح بهرام شاه، پادشاه غزنوي ميگويد:
اي يمين الدوله كه اسلام از يمان تيغ تو // يمن دارد بر يمين و يسر دارد بر يسار
اي ظهيرالدوله كز اظهار مرديهاي تو // ملك در ايام تو مستظهر است از افتخار
آثار مختاري
چنانچه پيشتر اشاره شد، وي علاوه بر قصيده كه تبحر خاصي در قصدیه سرایی داشت، در ديگر اوزان شعري نيز يادگارهايي از خود برجاي گذاشته است كه بيانگر تسلط وي در شعر و شاعري است، چنانچه ديوان وي علاوه بر قصيده، حاوي تركيبات، غزليات، قطعات، رباعيات، مثنويات ميباشد و بالاخص مثنوي شهريار نامه، خودگوياي تبحر وي ميباشد.
ذبيح الله صفا در مورد تعداد اشعار وي مينويسد: ديوان وي را قريب هشت هزار بيت نوشتهاند ( 2/502 ). اما بعضي ديوان وي را شامل پنج و يا شش هزار بیت نيز بيان داشتهاند.
قسمت اعظم آثار وي را اينگونه ميتوان برشمرد:
1) قصايد: شامل سه بخش غزنويات، كرمانيات و سمرقنديات. كه غزنويات به مدح سلاطين غزنوي اختصاص داشته و كرمانيات در مدح پادشاهان سلجوقي بوده و سمرقنديات به اشعاري اطلاق ميشود كه وي در سفر چند ماههي خود در سمرقند سروده است.
2)اثر ديگر وي شهريار نامه است كه به درخواست سلطان مسعود بن ابراهيم و در شرح حال شهريار پسر برزو پسر سهراب پسر رستم زابلي سروده شده است
3)بخش ديگر هنرنامه يميميست كه به طرح چيستان و مسائلي از اين دست پرداخته است.
در ديوان وي اوزان ديگري از قبيل غزليات و تركيبات نيز يافته ميشود.
مذهب مختاري:
چنانچه پيشتر بيان شد، بخش اعظمي از زندگي مختاري در هالهاي از ابهام وجود دارد كه به سادگي نميتوان در مورد آنها قضاوت كرد و يا اظهار نظر نمود، ولي با دقت در اشعار وي ميتوان مطالبي يافت كه بر گرايش مذهبي وي دلالت دارد، و به سادگي واضح ميسازد كه وي سني مذهب بوده است.
وي در فرازي از يك نعت كه در مورد پيامبر سروده چنين ميگويد:
بدر راه آن مدينه بپوي // صدق و عدا و حيا بجوي
جلال الدين همايي، مصحح ديوان مختاري مينگارد: اشاره به اين است كه چهار يار پيغمبر يعني خلفاي راشدين كه نخستين ايشان را به صفت صدق و لقب صديق و دومين را به صفت عدل و لقب فاروق و سومين را بخوي حيا و لقب ذوالنورين باين مناسبت كه بدو دختر داماد پيغمبر بود و چهارمين را بحلت علم و باب مدينهالنبي ميستايد. ( ديوان مختاري ص 719 )
و يا در قصيدهاي در مدح مير قطب الدين محمد بن علي ميگويد:
اي خداوند صد هزار هنر // باش از اين پس هزار سال اقل
ثانياثنين اذهما في الغار // با امان خداي عزوجلّ
ذكر لفظ ثانياثنين كه در اين بيت بيان شده به ماجراي هجرت رسولخدا و ابوبكر صديق اشاره دارد.
و يا در قصيدهاي ديگر در مدح اميرمومنان حضرت عمر و حضرت علي ميسرايد:
رواست با شرف عدل عمر بن خطاب // دلت بقوت علم علي بوطالب
و يا در بيت ديگري ميگويد:
بوبكر شد از ايمان وز داد عمر فرمان // و ز زهد و حيا عثمان آن چو علي اندر دين
دلايل فوق همهگي بر اين مطلب صحه ميگذارند كه وي دل در گروي مذهب اهل سنت داشته است.
اميدست مطلب فوق توانسته باشد قدمي در راستاي معرفي يكي ديگر از مشاهير اهلسنت برداشته باشد و خداوند ما را در پاسداشت ميراث گذشتگانمان استوارتر بگرداند، تا بتوانيم براي آنها واراثاني نيكو و شايسته باشيم.
عصمت الله پورمحمد تیموری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
كتاب نامه:
1) دهخدا، علي اكبر، لغت نامه، چاپ دوم از دروه جديد ، سال 1377
2) سمرقندي، امير دولتشاه، تذكره الشعراء، به همت محمد رمضاني، انتشارات پديده خاور، بيجا
3) نفيسي، سعيد، تاريخ نظم و نثثر در ايران و در زبان فارسي تا پايان قرن دهم هجري، انتشارات فروغي.
4) رضا زاده شفق، صادق، تاريخ ادبيات ايران، تهران، آهنگ، 1369
5) صفا، ذبيحالله، تاريخ ادبيات ايران، تهران، انتشارات فردوسي، چاپ ششم،1369
6) مختاري، عثمان، ديوان عثمان مختاري، به اهتمام جلال الدين همايي، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، 1382
7) بازورث، كليفوند آدموند، تاريخ غزنويان، ترجمه: حسن انوشه، تهران، اميركبير، 1372
Sunday, 13 July , 2025