اسلام به ذات خود دینی است که برای حل مبانی نظری و زدودن ناهنجاریها در حوزۀ عمل آمده است، و این موضوع یک ادعای خشک و یا گزافهگویی نیست، بلکه در آیات قرآن کریم، ذات الهی به این نکته تاکید فرموده است؛ بطور مثال در آیۀ شریفۀ آمده است: «لا اکراه فيالدین قد تبین الرشد […]
اسلام به ذات خود دینی است که برای حل مبانی نظری و زدودن ناهنجاریها در حوزۀ عمل آمده است، و این موضوع یک ادعای خشک و یا گزافهگویی نیست، بلکه در آیات قرآن کریم، ذات الهی به این نکته تاکید فرموده است؛ بطور مثال در آیۀ شریفۀ آمده است: «لا اکراه فيالدین قد تبین الرشد من الغي» (سورۀ بقره: ۲۵۶)؛ «در دین اجباری نیست، مسیر هدایت از مسیر گمراهی بطور کامل از هم جدا شده و منفک است. (بهطوریکه برهیچ فرد سلیم الفطرت این مطلب پوشیده نمانده است.)»
اسلام به ذات خود دینی است که برای حل مبانی نظری و زدودن ناهنجاریها در حوزۀ عمل آمده است، و این موضوع یک ادعای خشک و یا گزافهگویی نیست، بلکه در آیات قرآن کریم، ذات الهی به این نکته تاکید فرموده است؛ بطور مثال در آیۀ شریفۀ آمده است: «لا اکراه فيالدین قد تبین الرشد من الغي» (سورۀ بقره: ۲۵۶)؛ «در دین اجباری نیست، مسیر هدایت از مسیر گمراهی بطور کامل از هم جدا شده و منفک است. (بهطوریکه برهیچ فرد سلیم الفطرت این مطلب پوشیده نمانده است.)»
قرآن و اسلام دو نعمت ارزشمند از جانب خداوند متعال به ما معرفی شدهاند. خداوند متعال ظهور اسلام را فصل الخطاب برای اختلافات میان اهل ادیان گذشتۀ آسمانی قرار داد، زیرا آنها با تحریفاتی که در کتابهای خود انجام داده بودند، آنچنان دامنۀ اختلافات نظری و نزاعهای دینی را گسترش داده بودند که هیچ روزنهای برای رفع این تنشها به چشم نمیخورد و انتظار زدایش اختلافات و نزاعها از ناحیۀ دینداران آرزویی دست نیافتنی شده بود.
از آنجا که اختلاف، چندگانگی و پراکندگی به وجود میآورد و باعث دل آزاری و افسردگی و موجب ازبین رفتن هیبت و حشمت میشود؛ برچیده شدنِ بساط آن دسته از اختلافات که باعث و بانی آن در جامعه، دانشمندان یهود و راهبان مسیحی بودند، از محاسن اسلام ذکر شده است.
ما معتقدیم که خداوند متعال برای حفظ شریعت در هر دوره، گروهی از دانشمندان را برای خدمت به اسلام بوجود آورده است و آنها در ایمان و علم و فراستِ باطنی توانستند دقائق علمی و مسائل اعتقادی و عملی را در قالب متون و مسائل واقعی و افتراضی کشف و ضبط نمایند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم میفرمایند: «لا تَزالُ طائفةٌ من أُمَّتي قائمةً بأمرِ اللهِ ، لا يَضُرُّهم مَن خذلهم ، ولا مَن خالفهم ، حتى يأتىَ أمرُ اللهِ ، وهم ظاهِرُونَ على الناسِ» (رواه مسلم)
همیشه یک گروهی از امت من بر دستورات الهی استوار است و هرکس از یاری آنان دست بکشد به آنان زیانی نمیرسد.
امام نووی رحمه الله در شرح حدیث میفرماید: «قلت ويحتمل أن هذه الطائفة مفرقة بين أنواع المؤمنين منهم شجعان مقاتلون ومنهم فقهاء ومنهم محدثون ومنهم زهاد وآمرون بالمعروف وناهون عن المنكر ومنهم أهل أنواع أخرى من الخير ولا يلزم أن يكونوا مجتمعين بل قد يكونون متفرقين في أقطار الأرض وفى هذا الحديث معجزة ظاهرة فان هذا الوصف ما زال بحمد الله تعالى من زمن النبي صلى الله عليه وسلم إلى الآن ولا يزال حتى يأتي أمر الله المذكور في الحديث وفيه دليل لكون الاجماع حجة …» «میگویم: احتمال دارد این طائفه افراد زیادی را دربر بگیرد، از جمله دلاوران مجاهد، فقهاء، محدثین، پرهیزگاران، آمران به معروف و ناهیان از منکر و دیگر کسانی را که اهل خیر هستند. البته لازم نیست این افراد در کنار هم باشند، بلکه میتوانند در سرزمینهای مختلفی پراکنده باشند. در این حدیث معجزۀ آشکاری به چشم میخورد و آن اینکه خدا را شکر، افرادی با این صفات از زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم تا به روز قیامت بوده و خواهند بود که این مهم را انجام دهند، همان گونه که در حدیث آمده است. استدلال دیگری که میشود از این حدیث کرد این است که اجماع امت «حجت» است…»
اگر به دقت نگریسته شود در مییابیم که فقهای بزرگ گذشته، احسان بزرگی به جامعۀ اسلامی کردند. کسانی که منکر شأن و جایگاه بلند فقاهتی آنها هستند، بیایند و به موازات شاهکارهای فقهای گذشته از «مسائل طهارت» گرفته تا «مسائل ظریف امور خانواده» را مجدد طرح کرده و به جامعه تحویل دهند! پرواضح است که چنین کاری از آنها تا الان صادر نشده و به احتمال قریب به یقین در آینده نیز چنین کاری از آنها صادر نخواهد شد؛ مسائل فقهی چنان ریز و باریکاند که حتی محدثانی که حوزۀ تخصص آنها حدیث و مسائل مربوط به آن است، حق ندارند در امور فقهی وارد شوند، زیرا این کار در رسته آنها نیست؛ چنانکه در کتاب «المبسوط» حکایتی نقل شده است که مصنف کتاب «الجامع الصحیح»، امام محمد بن اسماعیل بخاری ـ رحمه الله ـ وقتی به بخارا وارد شد، «ابوحفص کبیر» که فقیه برجسته و پرآوازهای بود، او را از فتوا دادن منع کرد، اما وی به این توصیه توجه نکرد. او در یکی از فتواهای خود گفت: اگر چند بچۀ شیرخوار از پستان یک گوسفند شیر بخوردند، «رضاعت» (شیرخوارگی) ثابت میشود! این فتوا باعث شد که مردم برآشوبند و ایشان را از بخارا بیرون کنند.
اما نکتهای که انسان را شگفت زده میکند این است که فقهای بزرگوار گذشته؛ با اینکه بین آنان سامانه ارتباطی سریعی وجود نداشت و هر فقیه در شهری زندگی میکرد و ارتباط آسان و سریعی میان آنها نبود، باز هم میبینیم عموماً ابواب فقهی و مسائل آن را شبیه به هم وضع کردند و نظریات آنها امروزه در حل مسائل روزمره به کارشناسان علم فقه کمک میکند تا بتوانند پاسخ و راهحلی برای مسائل جدید پیدا کنند.
امروزه مسئولیت خطیر پاسخگویی به مسائل بیشمار فقهی بر عهدۀ دارالافتاءها است. باعث مسرت و خوشحالی است که دارالافتاءهای متعددی در مناطق مختلف پاسخگوی سؤالات مسلمانانِ مؤمن و معتقد هستند. قطعاً مفتیان کرامی که برای پاسخگویی به سؤالات شرعی امت اسلامی زحمت میکشند شامل حدیثی که گذشت، خواهند شد. اما گاهی اوقات متأسفانه شاهدیم که در برخی مسائل فتواهای متفاوت و بعضاً متناقضی از دارالافتاءها صادر میشود، این مسئله علاوه بر اینکه باعث سردرگمی امت میشود باعث ایجاد شک و شبهاتی در دل مسلمانان به خصوص نسل جوان میگردد. نکتهای که باید به آن توجه شود این است که با گسترش وسایل ارتباط جمعی و سهولت در تبادل اطلاعات بین دارالافتاءها میطلبد این مراکز که در حقیقت اندیشکدههای علوم اسلامی و خصوصاً مسائل فقهی هستند، از طریق ایجاد یک سامانۀ مشترک که «مجمع فقهی» بر آن اشراف داشته باشد، به حل مسائل عبادی ـ اجتماعی بپردازند، و در صدور فتوا و تبین احکام، اختلاف نظر زیادی نداشته باشند، زیرا الان مثل قدیم صدور فتوا به یک منطقه محدود نمیشود، بلکه فتوا از طریق ارتباطات با سرعت به همه جا میرسد و در صورت تعارض و تناقض بین فتوای چند دارالافتاء، تاثیر منفی در اذهان ایجاد میکند که میتواند یکی از عوامل دینگریزی باشد.
امیدواریم که مسئولان محترم دارالافتاءها به این پیشنهاد بیشتر توجه فرمایند، زیرا حفظ وحدت رویه نیز بر باورها و رفتارها تأثیر مستقیم دارد.
و الله علی ما نقول وکیل
مولوی عبدالواحد علیبایی (مؤمنی)
Monday, 14 July , 2025