صحابه- رضوان الله عليهم – برای اینکه حدیث و سنت رسول خدا -صلی الله علیه و علی آله و سلم- سالم و بدون کم و کاستی به نسل های بعد منتقل شود، از جان و مال خود مایه گذاشتند. آنها می دانستند که این وظیفه از جانب خداوند بدیشان سپرده شده است. […]
صحابه- رضوان الله عليهم – برای اینکه حدیث و سنت رسول خدا -صلی الله علیه و علی آله و سلم- سالم و بدون کم و کاستی به نسل های بعد منتقل شود، از جان و مال خود مایه گذاشتند. آنها می دانستند که این وظیفه از جانب خداوند بدیشان سپرده شده است.
بر اساس همین بینش از هر راهکار و روشی که می دانستند در این زمینه می تواند، مفید باشد، بهره بردند. یکی از این روش ها، نقد و تحقیق در مورد روایاتی ست که در مورد آنها کمترین شکی احساس می کردند. که از آن می توان به عنوان راهکار چهاردهم در این زمینه یاد کرد.
چهاردهم: نقد احادیث و متون
خداوند با طولانی نمودن عمر برخی از صحابه- رضوان الله عليهم -، از سنت پیامبر-صلی الله علیه و علی آله و سلم- حفاظت نمود و اصحابی همانند ابن عباس و انس بن مالک و عبدالله بن عمر و سایر صحابه، به عنوان مرجع برای مردم قرار گرفتند، تا مردم بدان ها اقتدا نمایند. هرگاه اشتباهی در حدیث صورت می گرفت یا در نقل و روایت حدیث تساهل و سستی رخنه می کرد تابعین روایت ها را نزد این بزرگواران عرضه نموده و در مورد احادیثی که شنیده بودند از آنها سوال می نمودند.
و صحابه- رضوان الله عليهم – در مورد روایاتی که آنها را مخالف اصول شرعی و اصول ثابت دینی و ادله برخاسته از قرآن و حدیث یا مخالف فهمی دینی، می دیدند؛ تحقیق و تفحص کرده و به نقد آنها می پرداختند. چرا که آنها می دانستند احادیث همه از یک مصدر سرچشمه گرفته و محال هست که حدیث با قرآن یا با حدیث دیگر متضاد و معارض باشد.
اصل کلی نزد صحابه، پذیرش حدیث بود. هرگاه در مورد صحت حدیث یا سالم بودن راوی آن شک می کردند، از قاعده و قانون تبعیت می کردند و بالفرض اگر نشانه یا دلیلی مشاهده می شد که باعث شک در صحت حدیث می گردید، حدیث را با قواعدی که نزد خود داشتند می سنجیدند.
حدیثی که مخالف با آیات قرآن، احادیث و سنت مشهور بوده یا مخالف با دانسته های ضروری دین بود را نمی پذیرفتند. اگر تعارضی در حدیث می دیدند یا امکان جمع آن با احادیث دیگر نبود، این اختلاف را نشات گرفته از یک امر خارجی می دانستند که این می تواند از خطا راوی یا فراموش کردن وی نشات گرفته باشد یا اینکه راوی خودسرانه روایت بالمعنی نموده که خطایی رخ داده و یا اینکه حدیث بر اساس یک سبب خاص بوده و راوی نسبت به نقل و بیان آن غفلت ورزیده است. یا اینکه راوی بخشی از یک حدیث را نقل نموده و یا اینکه بخشی از یک حدیث را فقط ذکر نموده و آنچه را که بیان داشته با آنچه را که ترک کرده، رابطه معنایی داشته از همین رو در مورد چیزهایی که آگاهی نداشتند از راوی دلیل و شاهد می خواستند. و حقیقت ماجرا را از کسی که برایش رخ داده یا از کسی که سبب خاص حدیث بوده، جویا می شدند.
در چنین شرایطی حقیقت امر را از او جویا شده و به پذیرش آن تن در می دادند چرا که او از هر کس دیگری نسبت به خودش آگاه تر می باشد. و یا اینکه به یکدیگر مراجعه می کردند و در پی این بودند تا نسبت به صحت یک حدیث اطمینان خاطر پیدا کنند. و حدیثی که اکثر آنها بر آن اتفاق نظر داشتند را می پذیرفتند.
صحابه- رضوان الله عليهم -خود را برای خدا از همه چیز و برای بدست آوردن حق فارغ نموده بودند. هیچ گاه برای خود انتقام نگرفتند و اگر برایشان حق ثابت می شد، بدون هیچ گونه استنکافی آن را می پذیرفتند.«1»
صحابه – رضوان الله عليهم – گرچه برای سایرین اصولی در زمینه نقد حدیث، ننوشتند اما در پذیرش حدیث و اخبار از اصول و قواعدی علمی تبعیت می نمود، که بعدها اهل علم با تفحص در روش های علمی صحابه- رضوان الله عليهم – آنها را کشف کرده اند.
بدین مرحله هم بسنده نمی کردند، بلکه در مورد روایاتی که آنها را مخالف نص می دانستند یا برایشان مشکلی در فهم آن پیش می آمد بدون هیچگونه احساس شرمندگی و خجالت مناقشه می کردند
صحابه- رضوان الله عليهم – در زمینه نقد متون و احادیث مقیاس ها و معیارهایی داشتند، که از آنها بهره می بردند. دلایل زیادی وجود دارد که صحابه- رضوان الله عليهم – از آنها استفاده کرده اند که از مشهورترین آنها به موارد زیر می توان اشاره نمود.
1-از ابن ابی ملیکه نقل شده: به ابن عباس نامه ای نوشتم و از او درخواست نمودم تا برایم کتاب (حاوی اخبار، احکام و آثار) بنویسد. اما او زا من مخفی می داشت. و در توجیه عمل خود می گفت: (ابن ابی ملیکه) پسر خیراندیشی است. من برایش امور برگزیده ای فرستادم و آنچه مناسب حالش نبود را مخفی کردم. سپس حضرت ابن عباس بدنبال (کتاب) قضاء علی – رضوان الله عليهما – فرستاد و شروع به نوشتن چیزهایی از آن کرد و در ادامه نوشنم می گفت: به خدا قسم علی بدین امر قضاوت نکرده مگر اینکه گمراه شده باشد(2)
2- مجاهد می گوید: من و عروه بن زبیر وارد مسجد شدیم و عبدالله بن عمر- رضوان الله عليهم – دیدیم که را به حجره حضرت عائشه- رضوان الله عليها – تکیه داده و نشسته است. عروه از وی پرسید: پیامبر-صلی الله علیه و علی آله و سلم- چند عمره بجای آورده اند؟ وی گفت: چهار تا. یکی در ماه رجب بود. خوش نداشتیم که حرفش را رد کنیم در همین حین صدای مسواک زدن حضرت عائشه را شنیدیم. عروه گفت: ای مادر من و ای ام المومنین! آیا گفته ابوعبدالرحمان را شنیدی؟ او می گوید: رسول خدا-صلی الله علیه و علی آله و سلم- چهار عمره بجای آورده و یکی در ماه رجب بوده است. حضرت عائشه فرمود: خداوند بر ابوعبدالرحمان رحم کند. هر عمره ای که رسول خدا-صلی الله علیه و علی آله و سلم- بجای آورده او شاهد بر آن بوده است، اما رسول خدا-صلی الله علیه و علی آله و سلم- هرگز در ماه رجب عمره بجای نیاورده اند.«3»
حضرت ابن عباس از حضرت عمر- رضوان الله عليهما – نقل نموده: پیامبر-صلی الله علیه و علی آله و سلم- فرموده اند: میت بخاطر گریه اهلش بر او؛ عذاب داده می شود. ابن عباس- رضوان الله عليه – می گوید: بعد از شهادت حضرت عمر- رضوان الله عليه – من این مطلب را برای حضرت عائشه- رضوان الله عليها – بیان داشتم. گفت: خدا بر عمر رحم کند. به خدا سوگند هیچ گاه پیامبر-صلی الله علیه و علی آله و سلم- نفرمودند، میت بخاطر گریه اهلش بر او عذاب داده می شود. بلکه فرمودند: خداوند بر عذاب کافر بخاطر گریه اهلش بر او می افزاید. و شما را این آیه قرآن کافی ست﴿ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴾ [فاطر: 18]«4»
عمره بنت عبدالرحمان به ام المومنين عائشه – رضوان الله عليهما – گفت: ابن عمر مي گويد: ميت بخاطر گريه زنده گان عذاب داده مي شود. حضرت عائشه – رضوان الله عليها – گفت: خداوند بر ابوعبدالرحمن رحم كند. او دروغ نمي گويد بلكه يا فراموش كرده يا دچار اشتباه شده است. بلكه حقيقت ماجرا اينست كه روزي رسول خدا – صلی الله علیه و علی آله و سلم – از كنار جنازه زني يهودي گذر كردند و فرمودند: اين ها بر او گريه مي كنند و او در قبر عذاب داده مي شود.(5) حضرت عائشه یقین داشت که حضرت عمر و فرزندش دچار اشتباه شده اند و معصوم نیستند.
در روایتی از امام مسلم از قاسم بن محمد- رضوان الله عليه – نقل شده: وقتی حضرت عائشه از این روایت حضرت عمر و فرزندش مطلع شد گفت: شما برایم از دو نفر که نه دروغ می گویند و نه دیگران را به دروغ متهم می کنند، خبر آورده اید ولکن گاهی در شنیدن هم اشتباه رخ می دهد.«6»
رویه صحابه- رضوان الله عليهم – بر این بود که بدون هیچ گونه تعصبی، به حرف حق دست یابند. آنها در هر مطلبی که برای فهم آن دچار مشکل می شدند بعد از تحقیق و پرسش از یکدیگربه هدف می رسیدند.
1-از ابوبکر بن عبدالرحمان نقل شده: شنیدم که ابوهریره حدیث روایت می کند و در ضمن گفت: رسول خدا-صلی الله علیه و علی آله و سلم- فرمودند: هر کس صبح را با جنابت بدون احتلام –جنابت بر اثر همبستری- دریافت روزه نگیرد. ابوبکر ماجرا را به پدرش عبدالرحمان می گویدو او آن را نمی پذیرد. ابوبکر می گوید: من با پدرم پیش حضرت عائشه و ام سلمه – رضوان الله عليهما – رفتیم. عبدالرحمان از آن دو در این مورد جویا شد. هر دو گفتند: پیامبر صبح را با جنابت بدون احتلام- جنابت بر اثر همبستری- دریافته و روزه گرفته است. ما به پیش مروان رفتیم . عبدالرحمان- رضوان الله عليه – ماجرا را بازگو کرد. مروان گفت: می خواهم که پیش ابوهریره بروی و ماجرا را به او بگویی. پیش ابوهریره رفتیم و ابوبکر که شاهد تمام ماجرا بود می گوید: عبدالرحمان حقیقت امر را به ابوهریره- رضوان الله عليه – گفت: آیا آن دو چنین گفتند. آن دو از من داناتر هستند. در ادامه ابوهریره حدیث را به فضل بن عباس- رضوان الله عليهما – اسناد داد و گفت من خودم از رسول خدا-صلی الله علیه و علی آله و سلم- نشنیده ام بلکه او برایم روایت کرده است. و ابوهریره از بیان گفته خود رجوع کرد.«7»
این حدیث بوضوح اشاره به رویه نقد حدیث از دیگاه صحابه – رضوان الله عليهم – می باشد. حضرت عبدالرحمن وقتی حدیث حضرت ابوهریره – رضوان الله عليهما – را شنید، آن را نپذیرفت و برای کسب اطمینان خاطر نزد امهات المومنین رفت چرا که آنها نسبت به سایرین از زندگی رسول خدا-صلی الله علیه و علی آله و سلم- و ابعاد خصوصی زندگی ایشان آگاهی بیشتری دارند، و ابوهریره – رضوان الله عليه – نیز وقتی حدیث حضرت عائشه و ام سلمه – رضوان الله عليهما- بدیشان رسید از گفته خود رجوع کرد و گفته آنها را سریعا پذیرفت و تصدیق نمود چرا که آن دو نسبت بدین نکته آگاهی بیشتری داشته اند. و این هم بیانگر انصاف و حق پذیری حضرت ابوهریره می باشد.
2-از نافع نقل شده: به ابن عمر- رضوان الله عليهما – خبر رسید که ابوهریره- رضوان الله عليه – حدیثی نقل نموده که رسول خدا فرمودند: هر کس که به دنبال جنازه برود یک قیراط اجر برایش داده می شود. ابن عمر- رضوان الله عليه – گفت: ابوهریره از ما بیشتر روایت نموده است. و فردی را به نزد حضرت عائشه- رضوان الله عليها – فرستاد تا در مورد این حدیث از ایشالن سوال کند. حضرت عائشه – رضوان الله عليها -نیز حضرت ابوهریره را تصدیق نمودند. ابن عمر گفت: ما قیراط های زیادی را از دست داده ایم. «8»
امام نووی می گوید: گفته ابن عمر- رضوان الله عليه – بدین معناست احتمال دارد از آنجا که ابوهریره- رضوان الله عليه – احادیث زیادی روایت می کند. در مورد این حدیث دچار اشتباه شده و این حدیث را با حدیث دیگری قاطی کرده و به معنای متهم کردن به دروغگویی نیست. چرا که مقام ابوهریره و ابن عمر بالاتر از این می باشد.«9»
3-از طاووس نقل شده که بین ابن عباس و زید- رضوان الله عليهما – مسئله ای در مورد طواف زن حائض پیش آمد.
ابن عباس- رضوان الله عليه – بعد از پاسخ دادن به سوال گفت: برو از فلان زن انصاری سوال کن که پیامبر-صلی الله علیه و علی آله و سلم- به او چه امر كرده است؟ زید در حالی که می خندید برگشت و گفت: من یقین داشتم که تو راست می گویی.«10»
از این دست نمونه های زیادی وجود دارد که بیانگر این نکته می باشد که صحابه اولین کسانی بودند که قواعد علم جرح و تعدیل و علم مصطلح الحدیث را بنیان گزاری نموده و نسل های بعد از آنان تبعیتن نموده و رهرو آنان شدند تا اینکه اصول این علم تماما کامل شد.
[1] نكـ: اهتمام المحدثين بالسُّنة؛ اثر دکتر الخشوعي الخشوعي، ص: 69.
[2] مقدمه صحيح مسلم في ، باب النهي عن الرواية عن الضعفاء، والاحتياط في تحملها، 1/ 13.
[3] صحيح البخاري ، كتاب الحج، باب كم اعتمر النبي صلى الله عليه وسلم؟ 3/ 701، رقم: 1755، و همانند آن در صحیح مسلم ، كتاب الحج، باب بيان عدد عُمَر النبي صلى الله عليه وسلم وزمانهن، 2/ 917، شماره : 1255.
[4] صحيح البخاري ، كتاب الجنائز، باب قول النبي صلى الله عليه وسلم: ((ويعذب الميِّت ببعض بكاء أهله عليه))، 3/ 180،شماره: 1285، 1286.
[5] صحيح مسلم، كتاب الجنائز، باب الميت يُعذَّب ببكاء أهله عليه 2/ 643، شماره: 932، و همانند آن در صحيح البخاري ، كتاب الجنائز، باب قول النبي صلى الله عليه وسلم: ((يعذب الميت ببعض بكاء أهله عليه))، 3/ 181، شماره: 1289.
[6] صحيح مسلم، كتاب الجنائز، باب الميت يُعذَّب ببكاء أهله عليه، 2/ 641،شماره: 929.
[7] صحيح مسلم، كتاب الصيام، باب صحة صوم من طلع عليه الفجر وهو جنب، 2/ 779، شماره: 1109.
[8] صحيح مسلم، كتاب الجنائز، باب فضل الصلاة على الجنازة واتباعها 2/ 653، شماره: 945.
[9] شرح صحيح مسلم؛ نووي 7/ 15، 16.
[10] صحيحه مسلم ، كتاب الحج، باب وجوب طواف الوداع وسقوطه عن الحائض، 2/ 963، شماره: 1328.
د. أيمن محمود مهدي
عصمت الله تیموری