متاسفانه از هم گسیختگی و از هم دریدگی فرهنگی طوری شدهاست که هیچ چیز در جای خودش نیست. چیزهایی که زمانی مایه فخر و مباهات و ارزش بود، امروزه باعث شرم و خجالت شده است، در گذشته آموزش قرآن و توجه به آموزههای دینی از ارزشهای خانواده اسلامی بود، اما امروزه آموزش قرآن و آموزههای […]
متاسفانه از هم گسیختگی و از هم دریدگی فرهنگی طوری شدهاست که هیچ چیز در جای خودش نیست. چیزهایی که زمانی مایه فخر و مباهات و ارزش بود، امروزه باعث شرم و خجالت شده است، در گذشته آموزش قرآن و توجه به آموزههای دینی از ارزشهای خانواده اسلامی بود، اما امروزه آموزش قرآن و آموزههای دینی، یا اصلا مورد توجه نیست یا اینکه از اولویتهای دسته چندم میباشد. در گذشته افتخار میکردند که فرزندشان حافظ قرآن شوند، اما امروزه عکس این ماجرا را مشاهده میکنیم و گاهی برخی خانواده حافظ قرآن را ملامت میکنند.
این روزهای خبرهای ناخوشایند ناموسکشی و دختر کشی از رسانهها به گوش میرسد و یقینا آنچه تا کنون شنیدهایم اولینها نبوده و آخرینها هم نخواهد بود. چرا که تا بشر هست رخ دادن چنین کارهایی از دست او بعید نیست.
ناموس و حفظ آن از نگاه یک فرد آگاه، از ضروریترین وظایف یک انسانست، چرا که انسان حاضر است تمام دارای و هستی خود را فدا کند اما دامن ناموسش ملوّث به چیزی خلافشأن و منزلتش نگردد.
اما چه میشود که انسان به جایی میرسد که دست به قتل جگرگوشه خود که همانا دخترش است، میزند
پیامبر ـ صلىاللهعليهوسلم ـ در مورد فضیلت تربیت و نگهداری دختر که بیانگر ارزش دخترست، فرمودهاند: «مَن كان له ثلاثُ بناتٍ أو ثلاثُ أخَوات، أو ابنتان أو أُختان، فأحسَن صُحبتَهنَّ واتَّقى اللهَ فيهنَّ َفلهُ الجنَّةَ» (سنن ترمذی) .
هرکس که سه دختر یا سه خواهرش، و یا دو دختر و دو خواهرش را به خوبی سرپرستی کند، و در مورد آنها از خدا بترسد، وارد بهشت میشود.
و یا در روایت دیگری فرمودهاند: «مَنْ وُلِدَتْ له ابنةٌ فلم يئِدْها ولم يُهنْها، ولم يُؤثرْ ولَده عليها ـ يعني الذكَرَ ـ أدخلَه اللهُ بها الجنة» (مسند امام احمد).
هر کس که به او دختری داده شد و او دخترش را زنده بهگور نکرد و او را خوار نشمرد و فرزندان پسرش را بر او ترجیح نداد، خداوند او را به بهشت داخل میکند.
قطعا والدینی که این روزها خبرهای ناگواری در بارهشان میشنویم، به فرزندان خود علاقه داشتهاند، بارها، با هم خندیدهاند، بارها به یکدیگر کلمات محبتآمیز گفتهاند و بارها اتفاق افتاده که پدر و دختر دست بر سر و موی هم کشیدهاند و یکدیگر را نوازش کردهاند. هیچ پدری دوست ندارد روزی دستش به خون دخترش آلوده شود.
خیلی از والدین بر این باور هستند که تربیت فرزند تنها به رشد جسمی او اختصاص دارد، و با تأمین امکانات و ابزار زندگی، گمان میکنند، مسئولیت خود را در قبال او انجام دادهاند. آنان بر سر هر دو راهی زندگی فردی و اجتماعی به بهانه اینکه فرزند باید استقلال داشته باشد، تعیین مسیر را به عهده خود فرزند میگذارند. در حالی که این خلاف رویه تربیتی میباشد.
باید دانست که جامعۀ اسلامی بر هرگونه تربیتی مهر تایید نمیزند، بلکه تربیتی را صحیح میداند که در کنار رشد جسمی فرزند، زمینه وبستر بالندگی فکری و عقلی او را رشد و نمو دهد.
اگر در سیرت پیامبر ـ صلىاللهعليهوسلم ـ دقت نظر داشته باشیم، نمونههای واضح، صریح و شفافی خواهیم یافت که از همان ابتدا برای فرزند خط قرمزها را مشخص مینمودند.
نمونهاش را میتوان در ماجرای خرما خوردن حضرت امام حسن رضی الله عنه یافت. در صحیح بخاری نقل شده که روزی حضرت حسن خرمایی از خرماهای صدقه را در دهانش گذاشت تا بخورد، پیامبر ـ صلىاللهعليهوسلم ـ سریعا به وی گفتن: کخ کخ(یعنی بیرون بینداز) و فرمودند: آیا نمیدانی که ما خرمای صدقه نمیخوریم. در روایت دیگری آمده که سایرین گفتند: ای رسول خدا! یک خرما را از بچه می گیرید!
اگر دقت داشته باشیم، نبی رحمت ـ صلىاللهعليهوسلم ـ در این رفتار خود چند کار را انجام دادند:
اول: بیان اشتباه بودن کار فرزند؛
دوم: بیان دلیل آن؛
سوم: صلاح و خوبی کار خود را بهخاطر جوّ روانی و یا تاثیرپذیری از گفتار دیگران ترک ننمودند.
و یا نقل شده که روزی عمر بن عبدالعزیز در عنفوان جوانی مشغول شانه کردن موهایش بود، وقت نماز عصر فرا رسید، پدرش او را دید و چون از مسجد برگشت، مشاهده کرد هنوز عمر مشغول شانه زدن موهایش است. سفارش کرد به عمر بگویند تا موهایش را نزده حق سخن گفتن با او را ندارد. این حرکت عبدالعزیز به فرزندش فهماند که دین و تربیتهای دینی الویت زندگی او هستند. اما به خود بنگریم که امروزه چند تن از ما فرزندانمان را بهخاطر بیمبالاتیها و بیتوجهیهایشان توبیخ کردهایم.
والدین اگر از همان اوان کودکی فرزندانشان را بپایند و خوب و بدِ کارها، یا خط قرمزهای دینی و اجتماعی را برای فرزندانشان با زبانی شفاف، همراه با دلیل بگویند، قطعا فرزندان توجیه خواهند شد.
اسلام، تربیتی را صحیح میداند که به دختر و پسر بفهماند که در بسیاری از موارد، هر کدام حیطۀ خاص خود را دارند و بنابر اقتضا و شرایط جنسیتی، خط قرمزهایی مشخص دارند.
پس باید اذعان کنیم در ناهنجاریهای فرزندان، اولین مسئول خود والدین هستند که باید برای تربیت فرزندانشان با آنها همگامی کنند.
مسئول دوم، جامعه و متولیان آن هستند که باید زمینه تربیتی را به نحوی ترتیب دهند و مدیریت کنند که کودک اعم از پسر یا دختر از همان ابتدا با پا گذاشتن در جامعه با وظایف دینی خود بر اساس نوع جنسیتی خویشتن آگاه شوند و بدانند که نحوه برخورد با هر طیف و قشری چگونه است.
متاسفانه از هم گسیختگی و از هم دریدگی فرهنگی طوری شدهاست که هیچ چیز در جای خودش نیست. چیزهایی که زمانی مایه فخر و مباهات و ارزش بود، امروزه باعث شرم و خجالت شده است، در گذشته آموزش قرآن و توجه به آموزههای دینی از ارزشهای خانواده اسلامی بود، اما امروزه آموزش قرآن و آموزههای دینی، یا اصلا مورد توجه نیست یا اینکه از اولویتهای دسته چندم میباشد. در گذشته افتخار میکردند که فرزندشان حافظ قرآن شوند، اما امروزه عکس این ماجرا را مشاهده میکنیم و گاهی برخی خانواده حافظ قرآن را ملامت میکنند.
در گذشته تاکید بر حفظ اصالت دینی و اجتماعی در عمل افراد نمودار بود، اما امروزه در بُعد عملی چیزی غیر از آن را شاهدیم، در گذشته فداکاری و از خودگذشتگی از جمله مرام و خصلتهای عموم مردم بود، اما اکنون خودشیفتگی، خودفریفتگی و خود را برتر شمردن و تضییع حقوق دیگران ارزش به حساب میآید. پس برای جلوگیری از این فاجعهها، باید ناهنجاریها را از ریشه ترمیم کنیم.
به قول سعدی (علیه الرحمه):
خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است
عصمت الله پورمحمد تیموری
Monday, 14 July , 2025