قوانین اسلامی، به فرد، اجتماع و حکومت اسلامی توجه دارد. شهروند موظف است که به حقوق اجتماعی و حقوق حکومت توجه کند و در مقابل، حکومت اسلامی موظف است از طریق قانون گذاری و مبارزه با هنجار شکنی، زمینه برخورداری از حقوق شهروندی را برای شهروندان مهیا سازد.  چکیده «حقوق شهروندی» از بدو شروع زندگی بشر […]

قوانین اسلامی، به فرد، اجتماع و حکومت اسلامی توجه دارد. شهروند موظف است که به حقوق اجتماعی و حقوق حکومت توجه کند و در مقابل، حکومت اسلامی موظف است از طریق قانون گذاری و مبارزه با هنجار شکنی، زمینه برخورداری از حقوق شهروندی را برای شهروندان مهیا سازد.

 چکیده
 «حقوق شهروندی» از بدو شروع زندگی بشر آغاز گردیده است و هر گروه و قبیله‌ای قوانین مشخص شفاهی و گاهی هم مدون برای ادای این حقوق به صاحبانش داشته است، به طور مثال «آتنی‌ها» برای اعطای حقوق شهروندی از چهارچوبی سیستماتیک برخوردار بودند و این قوانین را مدون نموده بودند که بعدها در پی وقوع انقلاب فرانسه قوانین مربوط به حقوق شهروندی سیتماتیکت‌تر شد.
 اسلام عزیز، توجه خاصی به حقوق شهروندی دارد، به طوری که رنگ، نژاد و زبان را موجب تفاوت در برخورداری از این حقوق نمی‌داند و مردم را تشويق به رعایت حقوق دیگران نموده است و ادای حقوق دیگران را بخشی از وظایف اساسی انسان قرار داده است.
انسان مسلمان، همواره باید نسبت به حقوق دیگران حساس باشد و از پایمال کردن حقوق ایشان بپرهیزد. دین مبین اسلام حکومت اسلامی را نیز دستور به رعایت حقوق همه شهروندان، حتی شهروندان غیر مسلمان داده است و به مردم نیز توصیه کرده است تاحقوق حکومت اسلامی را رعایت کنند.
  واژه «شهروند» در جوامع دموکراتیک به افرادی اطلاق می‌شود که «تابعیت یک کشوری را دارا باشند.» و به تبع  آن، از حقوق و مزایایی برخوردار می‌شوند. رعایت حقوق شهروندی جزئی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و بسیاری از کشورهای دیگر است. رعایت حقوق شهروندی موجب استحکام بیشتر رابطه مردم و دولت می‌گردد، از این رو، تحقیق پیشرو به «بررسی مفاهیم اولیه حقوق شهروندی» ، «حقوق شهروندی در اسلام و غرب» و «انواع حقوق شهروندی» می‌پردازد. در لا به لای آن نیز نکاتی در مورد توجه به قوانین راهنمایی و رانندگی که جزئی از حقوق شهروندی است بیان خواهد شد.
کلیدواژه:حقوق، حقوق شهروندی، قانون، شهروند، مردم، حقوق بشر
 مفاهیم اولیه حقوق شهروندی
 1ـ حقوق
 حقوق (در انگلیسی Rights ) جمع «حق» است و حق در لغت مصدراست از باب «حق  حقا و حقوقا»  به معنای «واجب شدن، ثابت شدن، صحیح شدن و راست شدن» (لسان العرب)
 حق در اصطلاح شریعت عبارت است از: «بوجود آمدن حق واجبی برديگری.»
 حق یکی از نام‌های خداوند است، به معنای ذاتی که وجودش متحقق و ثابت شده است.
 حق در اصطلاح اهل معانی به حکمی گفته می‌شود که مطابق واقع باشد و بر اقوال عقائد ادیان و مذاهب  اطلاق می‌گردد. (تعریفات جرجانی)
حقوق در «فرهنگ اصطلاحات و مکتب‌های سیاسی» چنین تعریف شده است: «حق عبارت از سلطه و اختیاری است که جامعه معینی برای یک انسان در برابر  انسان‌های دیگر  یا برای یک انسان در برابر اشیاء به رسمیت شناخته است.» تعریف ماهیت حق، به عنوان اختیار و امتیاز است که هم با برداشت فقهای اسلامی مطابقت دارد و هم با تحلیل‌های صاحب نظران غربی. «بندیکت دِ اسپینوزا» حق را همان معنای قدرت و توانایی می‌داند و می‌گوید: «آنجا که قدرت نیست، حق هم نیست، بنابراین حق قدرتی است متکی به قانون که دارنده آن می‌تواند به استعانت از قانون، دیگری را به انجام عملی وادار کند و یا مانع او از انجام کاری شود.»

 تعریف شهروند:
 شهروند به افرادی اطلاق می‌شود که تابعیت کشوری را دارا باشند و به تبع آن از حقوق و مزایای برخوردار می‌شود.
حقوق شهروندی:
 در «فرهنگ اصطلاحات سیاسی» واژه حقوق شهروندی اینگونه تعریف گردیده است: «رابطه میان فرد و دولت است که به موجب آن  طرفین به واسطه‌ی حقوق متقابل به یکدیگر متعهد می‌شوند. از این لحاظ شهروندان به جهت خودداری از حقوق بنیادین از اتباع و بیگانگان متمایز می‌‌شوند. حقوق بین‌الملل به لحاظ رعایت این رابطه (مسئولیت دولت‌ها) مراعات حقوق شهروندان را برای دولت‌ها در نظر گرفته است.» بنابراین در نظام حقوقی و سیاسی، حقوق و تکالیف شهروندی در آن به رسمیت شناخته می‌شود. حقوق و تکالیف با هم رابطه دو سویه دارند و هر یک لازمه  دیگری است.
 حقوق شهروندی از دیدگاه غرب و غیر مسلمان‌ها:
 حقوق شهروندی از نظر آزادی خواهان هم «اصول فردی» و هم «اصول اجتماعی» را در بر می‌گیرد. به افراد  این حق را می‌دهد که بتوانند با آزادی کامل و بدون دخالت و مزاحمت دیگران، علایق  خویش را دنبال کنند.
 از اواخر دهه ۱۹۸۰ به بعد، متفکران چپ‌گرا نیز شهروندی را به عنوان ایده‌ای افراطی و تندروانه پذیرفته‌اند، اما همواره  سوسیالیست‌هایی وجود داشته‌اندکه قابلیت‌های مردم سالارانه شهروندی را مد نظر داشته‌اند، از نظر این گروه، حقوق شهروندی مبتنی بر حقوق طبیعی اوست.  حقوق شهروندی به خاطر مشروعیت بخشیدن به دارایی‌های فردی و دفع نابرابری‌های طبقات اجتماعی، همواره مدنظر نظام سرمایه داری بوده است. این گروه عمداً اندیشه‌ی وجود قوانین الهی را که تبیین کننده حقوق انسان است کنار زده‌‏اند و طرح جایگزین کردن قوانین  طبیعی مبتنی بر عقل به جای قانون الهی را اجرا نموده‌اند.
   فیمینیست‌ها به این نتیجه رسیدند که حقوق شهروندی در دفاع از حقوق زنان و دور کردن ظلم و ستم از آنان تاثیر گذار است، به همین لحاظ آن را پذیرفته‌اند.
   به طور کلی محافظه‌کاران، کمونیست‌ها و بوم‌شناسان همه بر لزوم حقوق شهروندی اتفاق نظر دارند.
 اما دیدِ هر یک از آنان با نظریه و دیدگاه یک مسلمان متفاوت است؛ به طوری که  حقوق شهروندی در نزد آنان سبب رسیدن به مجد و عظمت انسانی و پی‌بردن به جایگاه عقل و انسان است،  اما نه آن عزت و کرامتی که مد نظر خداوند است، بلکه کرامتی که نتیجه‌ی عقل خود انسان است و این نتیجه بدین خاطر است که این افراد و اشخاص به خداوند و دینش ایمان ندارند و امور خود را با معیار و محک عقل تدوین می‌کنند و فقط به منافع و مصالح انسانی و شئون دنیایی تاکید دارند.
     حقوق شهروندی از دیدگاه اسلام:
 در فرهنگ اسلامی برای انسان ارزش و جایگاه والایی در نظر گرفته شده است، چنانکه خداوند  متعال می‌فرماید:  «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا»  ( اسرا / 70) «و محققا ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را (بر مرکب) در برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم.»
 آفریننده انسان از همان لحظه نخستین خلقت، به تکریم مقام انسان فرمان داده است و به فرشتگان دستور داد تا بر  انسان سجده کنند.  «إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن طِينٍ  فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ» (ص/ 71ـ 72) «(یاد کن) هنگامی که خدایت به فرشتگان گفت که من بشری از گل خواهم آفرید . پس آن گاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او بدمیدم بر او به سجده در افتید.»
 در شریعت مقدس اسلام حقوق فرد در میان انبوهی از انسان‌های دیگر گم نمی‌شود و حرمت او از بین نمی‌رود و حقوقش نادیده گرفته نمی‌شود،  بلکه در معیارهای حقوقی آن ارزش یک فرد برابر با تمام جامعه است. در قرآن کریم آمده:« مِنْ أَجْلِ ذَٰلِكَ كَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ» (مائده/ ۳۲) «بدین سبب بر بنی اسرائیل حکم نمودیم که هر کس نفسی را بدون حق و یا بی‌آنکه فساد و فتنه‌ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته، و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده. و هر آینه رسولان ما به سوی آنان با معجزات روشن آمدند سپس بسیاری از مردم بعد از آمدن رسولان باز روی زمین بنای فساد و سرکشی را گذاشتند.
 در اسلام و جامعه‌ی اسلامی نمی‌توان تصور کرد که کسی پایبند احکام شرعی باشد و تقوای الهی را رعایت کرده باشد و با وجود تهدیدهای فراوان، به خود اجازه دهد تا به حقوق افراد دیگرِ جامعه تجاوز کند و حقوق آنها را نادیده بگیرد.  بنابراین بر افراد جامعه اسلامی لازم و ضروری است که در تمامی حالات و حتی در عبور و مرور، ترافیک و رانندگی حقوق دیگران را درنظر بگیرند و با توجه به حقوقی که  قانون برای آنان در نظر گرفته است عمل نمایند.
 نادیده گرفتن قوانین و مقررات حکومت اسلامی در واقع نادیده گرفتن حقوق دیگران و پایمال کردن آن است که این خود، تجاوز و ستم تلقی می‌گردد. اسلام هر گونه تجاوز  و ستمی را  ممنوع کرده است و برای تحقق عدالت در زندگی بشر، تعدیل نابرابری‌ها و مراعات حقوق دیگران، پیشرفته‌ترین برنامه‌های حقوقی را با تعالیم عملی و روحی برای انسان مشروع کرده است و به ابعاد مختلف زندگی او پیش از تولد تا بعد از وفاتش توجه نموده است.
 از سوی دیگر، اسلام تکریم و بزرگداشت انسان را هدیه‌ای به او می‌داند و این تجلیل و احترام با عبادت و پرستش او  برای پروردگارش در ارتباط است. در حالی‌که اندیشه غربی چنان اظهار می‌دارد که حقوق شهروندی حق طبیعی انسان است و از برتری مطلق انسان سرچشمه می‌گیرد. افزون بر آن، اسلام براین نکته پافشاری می‌کند که حقوق شرعی انسان با عقاید و افکاری که قبول می‌کند و با دستورات و تدابیری که به کار می‌گیرد ارتباط مستقیم دارد.
 اسلام حقوق همه انسان‌ها را با نهایت روشنی و وضوح بیان فرموده و برای مفاهیم و موضوعات عمومی ابهامی باقی نگذاشته است. متون شرعی از قرآن کریم گرفته تا سنت پیامبر و کتب فقهی، حقوق همه را مشخص و معین نموده و تجاوز و شکستن حریم حرمت دیگران را ممنوع گردانده است. بطور مثال: ممنوعیت قتل به خاطر حفظ حیات انسانی، واجب شدن جهاد برای از بین بردن استبداد و بندگی انسان برای انسان، تحریم تهمت زدن به خاطر حمایت از آبرو و شرف انسانها، تحریم ربا و احتکار به هدف حلال کردن روزی، حرمت ظلم به خاطر رعایت حقوق دیگران و برقرار کردن قوانین و عدالت شرعی در جامعه، واجب شده است. شریعت مقدس اسلام در مقابل تخلفات و تجاوزاتی که نابودی حقوق انسان‌ها را به دنبال دارد، مجازات‌های بازدارنده‌ای را معین فرموده است تا از تعدی به حقوق دیگران جلوگیری نماید. اسلام برای فرد متجاوز و هنجارشکن مجازات‌های قاطعانه و سختی را وضع نموده است. به‌عنوان مثال: برای کسی که شخص دیگری را عمداً از بین ببرد، مجازات قصاص را تعیین نموده است. شریعت اسلام جزئیات حقـــوق انسان را به دو بخش   عمده   تقسیم کرده است: یکی از «جهت مثبت» که انسان را ملزم به انجام دادن آنها نموده است و دیگری از «جهت منفی» که  زیاده روی‌ها و قانون شکنی‌ها را ممنوع گردانیده است.
 در کشور ما، با توجه به اینکه قانون اساسی ما بر اساس تعالیم دینی تدوین شده است، برای رعایت حقوق شهروندی  بایدها و نبایدهایی مشخص شده است که هر شهروند‏ به لحاظ قانون مدنی و حکم شرع ملزم به رعایت کردن و عمل کردن به آن است و برای جلوگیری از قانون شکنی و هنجارشکنی، دستگاه‌هایی چون دستگاه قضا، نیروی انتظامی و… در کشور مشخص شده‌اند. این ارگان‌ها با توجه به اختیاراتی که قانون اساسی  به آنها می‌دهد برای جلوگیری از هنجارشکنی و تخلف و برقراری نظم تلاش می‌نمایند. در واقع رعایت قوانین و مقررات، تلاش برای رعایت حقوق دیگران ز و رسیدن به مدینه فاضله است.
یکی از اهداف مهم تشکیل حکومت اسلامی، اجرای کامل و بی‌نقص احکام الهی در جامعه اسلامی است. چراکه عقل سلیم نمی‌تواند بپذیرد که مکتبی چون اسلام که مدعی است برای تمام زوایا و مراحل زندگی انسان برنامه دارد و تمامی ابعاد مادی و معنوی حیات فرد و جامعه را در بر می‌گیرد، خودش محدود و منحصر به مساجد باشد و طاغوت‌ها و شیاطین راهنما و راهبر امت اسلام قرار گیرند.   
انواع حقوق در اسلام:
حقوق فردی و اجتماعی
از بارزترین موضوعاتی که متون شرعی مربوط به حقوق انسان بر آن تأکید نموده است حقوق متعلق به زندگی خصوصی و اجتماعی افراد است. اسلام برای انسان حقوق فردی و خصوصی تعیین نموده است و به منظور جلوگیری از تجاوز به حریم  خصوصی افراد، جاسوسی را حرام نموده است. چنانکه در قرآن فرموده است « وَلَا تَجَسَّسُوا » (حجرات/12) «در کار یکدیگر تجسس و جاسوسی نکنید.»  
 همچنین قوانین اخلاقی دیگری چون تحریم غیبت، حسد، غرور، خودخواهی و تحقیر دیگران را صادر نموده و بر حفظ حقوق فردی افراد جامعه اسلامی تاکید کرده است.
 از آنجا که انسان جزئی از جامعه است، از حقوق خاصی برخوردار است.  شریعت اسلام  برای حراست از جان، مال و آزادی او در بطن جامعه، قوانین و مقرراتی را وضع نموده است که افراد جامعه ملزم به رعایت آن هستند. و وظیفه خطیر امر به معروف و نهی از منکر برای تشویق انسان‌ها به رعایت قوانین و مقررات الهی، بر دوش مسلمان‌ها قرار گرفته است تا افراد جامعه در وهله‌ی اول بدون دخالت حکومت اسلامی، خودشان به این احکام پایبندی کنند و افراد دیگر را به این مهم تشویق نمایند و در صورت رعایت نکردن دیگران، آنها را از این کار باز دارند.
 یکی از حقوق اجتماعی شهروندان «اصل مساوات» است. در جامعه اسلامی، همه افراد با هر اصل و نژاد و  با هر رنگ و شکل و با هر جایگاه اجتماعی در رعایت حقوق اجتماعی مساوی‌‌اند و  همه افراد از حقوق برابر برخوردار هستند. الله متعال در قرآن کریم می فرماید: « يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ » (حجرات / ۱۳) « ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبه‌های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شمایند، همانا خدا کاملا دانا و آگاه است.»
 مساوات در برابر قانون، یکی از مظاهر اصل مساوات است و این همان چیزی است که عدالت اسلامی به آن عمل کرده است. بنابراین در نظام اسلام باید قانون بر همگان یکسان اجرا شود. در حدیث صحیح آمده است: «انما اهلک الذین من قبلکم انهم کانوا اذا سرق فیهم الشریف ترکوه و اذا سرق فیهم الضعیف اقاموا علیه الحد و ایم الله لو ان فاطمة بنت محمد سرقت لقطعت يدها» (صحیح مسلم)
 «همانا اقوام پیش از شما به این سبب هلاک شدند که هر گاه اشراف در میانشان دزدی می‌کردند، آنان را رها می‌کردند و اگر ضعیفانشان دزدی می‌کردند، حد را بر آنان جاری می‌ساختند. به الله قسم اگر فاطمه دختر محمد سرقت کند دستش را قطع می‌کنم.»
  از نمونه‌های اجرای اصل مساوات در برابر قانون می‌توان می‌توان به این مورد اشاره کرد: «پسر عمرو بن عاص ـ رضی الله عنه ـ که فرماندار مصر در زمان خلافت عمر بن الخطاب ـ رضی الله عنه‌ـ بود به صورت یکی از اهل مصر  سیلی زد. او در محضر خلیفه‌ی وقت شکایت کرد. حضرت عمر، پسر حضرت عمرو را خواست و به مصری دستور داد قصاصش را از پسر فرماندار بگیرد و فرمود: «زد ابن الاکرمین» یعنی این آقازاده را بیشتر بزن.
 کلیه هم‌وطنان در حکومت اسلامی در برابر داوری دادگاه باید مساوی باشند، زیرا حکومت سرپرستی همه‌ی افراد را برعهده گرفته است. در بسیاری از آیات قرآن و احادیث پیامبر به اجرای عدالت و مساوات بین افراد تاکید شده است.
 خداوند می فرماید: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّـهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِوَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُواۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰوَاتَّقُوا اللَّـإِنَّ اللَّـهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ » (مائده/ ۸) « ای اهل ایمان، برای خدا پایدار و استوار بوده و به عدالت و راستی و درستی گواه باشید، و البته شما را نباید عداوت گروهی بر آن دارد که از راه عدل بیرون روید، عدالت کنید که به تقوا نزدیکتر (از هر عمل) است، و از خدا بترسید، که البته خدا به هر چه می‌کنید آگاه است.»
 « إِنَّ اللَّـهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِإِنَّ اللَّـهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا » (نساء/۵۸) «همانا خدا به شما امر می‌کند که امانتها را به صاحبانش باز دهید و چون حاکم بین مردم شوید به عدالت داوری کنید. همانا خدا شما را پند نیکو می‌دهد، که خدا شنوا و بیناست.»
 بطور اساسی احکام شریعت اسلام برای پنج مقصد اصلی مشروع شده است. که این مقاصد در واقع در راستای تحقق و  دست‌یابی انسان به حقوق فردی و اجتماعی‌اش در نظر گرفته شده است.
 ۱. حفظ دین: بعضی از احکام چون: جهاد، عقوبت مرتد و … به منظور حفاظت از دین افراد مشروع شده است.
 ۲. حفظ نفس: احکامی از قبیل: قصاص، دیه و حد قذف به منظور حفظ جان و حیثیت و آبروی انسان‌ها وضع شده است.  
قوانین راهنمایی و رانندگی هم به خاطر دستیابی به همین هدف، یعنی حفظ جان افراد جامعه، در کشورها وضع شده است. پس می‌توان نتیجه گرفت که رعایت این قوانین از لحاظ شرعی واجب و لازم است.
 ۳.  حفظ عقل: تحریم  مسکرات و اجرای حدود، به خاطر حفظ عقل قرار داده شده است.
 ۴. حفظ نسل: احکام ازدواج، طلاق و غیره برای حفاظت از نسل انسانها مشروعیت پیدا کرده است.
  ۵. حفظ مال:  اجازه تجارت و بازرگانی به افراد جامعه، و مبارزه با سرقت و غصب مال دیگران و جلوگیری از معاملات ربوی به منظور حفظ مال انسان‌ها تشریع شده است.
 وظیفه حفاظت از این مقاصد شریعت بر عهده حکومت اسلامی است.
حقوق سیاسی شهروندان:
 حقوق سیاسی شهروندان از دو بُعد قابل بررسی است، یکی «حقوقی که شهروندان بر ذمه حکومت» دارند و دیگری «حقوقی که حکومت نسبت به افراد جامعه» دارد.
  در مورد حقوقی که حکومت بر شهروندان دارد موارد زیادی بیان شده است که با اختصار به چند مورد از آن اشاره می‌کنیم:
  ۱. وفاداری نسبت به حکومت
   در کتاب «حقوق و وظایف شهروندان و دولتمردان» آمده است: «آنچه ما در صدد بیان آن هستیم این نکته است که رای دادن در جوامع امروزی شکل دیگری از بیعت درگذشته است، می‌تواند هم به منزله اعلام وفاداری به کسی باشد و به اصطلاح امروزی جنبه مشروعیت بخشی داشته باشد، همانطور که در گذشته با استناد به مبنای متفاوت در مکتب تشیع و تسنن به دو گونه تفسیر می‌شد. انتخاب نیز می‌تواند دو تفسیر داشته باشد، ولی به هر حال میان بیعت، رای دادن و انتخاب کردن از نظر ماهیت تفاوت چندانی به نظر نمی‌رسد.» خداوند در مورد لزوم وفاداری می‌فرماید: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا» (مائده / ۱) « اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! به قراردادهاى [خود] وفا كنيد. »
 ۲.   اطاعت از حاکم:
 از زبان خداوند کریم در قرآن می‌خوانیم: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْفَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا »(نساء / ۵۹) « اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! خدا را اطاعت كنيد و از پيامبر و كاردارانى كه از شما هستند فرمان بريد. پس هرگاه در چيزى اختلاف كرديد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد اگر به خدا و روز واپسين ايمان داريد، كه اين بهتر و نيكو فرجام‌تر است»
۳. امر به معروف و نهی از منکر:
در قرآن کریم فلاح و رستگاری مردم، در پرتو  دعوت دیگران به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر دانسته شده است. « وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِوَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (آل‌عمران/ ۱۰۴) « و بايد در ميان شما گروهى باشند كه به نيكى فرمان دهند و از كار ناشايسته باز دارند و هم آنان رستگارانند »
بدیهی است که مراقبت مردم بر اعمال و رفتار آدمی سبب می‌شود که انسان در گفتار و کردارش دقت بیش‌تری به خرج دهد. لذا بدون آنکه مردم نسبت به اعمال و رفتار یکدیگر حساسیت داشته باشند و بدون خیرخواهی یکدیگر تحقق آرزوی دست یافتن به جامعه آرمانی ایده‌آل ممکن نیست.
چه شایسته و زیباست که خودمان، قبل از اعمال قانون از سوی حکومت به قوانین و مقررات پایبند باشیم و دیگران را نیز به رعایت قوانین و مقررات  تشویق کنیم. خودمان از  قانون شکنی پرهیز کنیم و دیگران را نیز از شکستن قانون منع کنیم. یا بقول معروف، «پلیس خودمان باشیم». در این صورت است که درصد هنجارشکنی و قانون‌شکنی در جامعه ما به حداقل خواهد رسید، در نتیجه به جامعه‌ی ایده‌آل و آرمانی نزدیک می‌شویم که این خود، نشانه فرهنگ والا و تمدن دیرینه ما است.
 حقوق مردم بر حکومت:
 در حکومت اسلامی مردم از حقوق ویژه‌ای برخوردار هستند، به طوری که دستورات اسلامی، حکومت را خدمت‌گزار مردم و حامی حقوق آنان می‌داند. این حقوق موارد بسیاری را در بر می‌گیرد، اما در این مقاله به مهمترین آنها به نقل از کتاب «مبانی سیاست در اسلام» مختصرا اشاره می‌کنم.  
۱. آزادی مذهبی و معنوی:
 در تعالیم دینی موکداً بیان شده است که هیچ کس، دیگران را وادار به تبعیت از خود نکند. خداوند خطاب به رسول اکرم می‌فرماید: « وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ » (یونس / ۹۹) « و اگر پروردگار تو مى‌خواست، قطعا كسانى كه در زمين‌اند همه آنها يكسره [به اجبار] ايمان مى‌آوردند. حال آيا تو مردم را مجبور مى‌كنى كه مؤمن شوند»
 در جای دیگر می‌فرماید: « مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا » (نساء / 80)
و یا ارشاد می‌فرماید: « وَأَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا  فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ »
(مائده /۹۲) « و اطاعت خدا و اطاعت رسول كنيد و [از گناه‌] برحذر باشيد، اگر پشت كرديد بدانيد كه پيامبر ما فقط عهده‌دار ابلاغ روشن است»
  با توجه به آیات و روایات می‌توان دریافت که مردم و شهروندان در مسائل دینی و مذهبی آزاد هستند و حکومت اسلامی آنها را در این مورد آزاد قرار داده است که این اصل در قانون اساسی کشورمان مورد لحاظ قرار گرفته است.
 ۲.آزادی اندیشه:
 یکی از ساده‌ترین و حساس‌ترین وجوه آزادی اینست که شخص در انتخاب و پذیرش هر نوع اندیشه و فکری اعم از  اجتماعی فلسفی، سیاسی و مذهبی آزاد بوده و بدون هیچ احساس نگرانی، بیم و هراس هر آنچه از حقیقت جان و اندیشه‌اش می‌جوشد برگزیده و اظهار نمایند.
 دکتر «گوستا لبون» فرانسوی می‌گوید: «آزادی فکری که در میان ما شایع است اگر بخواهیم مبلّغ آن را به دست آورید، لازم است به تاریخ مسلمین مراجعه نماییم.»
 خداوند در سوره غاشیه آیه ۲۱ و ۲۲ می‌فرماید: « فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ  لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ» ، « پس پند ده كه تو تنها پند رسان و تو بر كفار گماشته و مراقب نيستى »
 در بحارالانوار از  امام صادق ـ رحمه الله ـ چنین نقل شده است که فرمودند:  «ستون وجود آدمی عقل است.»
 ۳. آزادی قلم و بیان:
 آزادی قلم و بیان نیز حق دیگر شخص در جامعه است. حقی که حاکمیت باید آن را به رسمیت بشناسد.
تذکر این نکته ضروری است که در جامعه پیچیده و میلیونی امروز با ارائه عرض حال و اندرزنامه نمی‌توان تکلیف مهم «النصیحه لائمه المسلمین» را ادا کرد و انتظار تاثیر داشت. به بیان دیگر، وقتی مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته‌ایم همواره انسان برسرنوشت خود حاکم گردیده و دست قدرت الهی از آستین مردم بیرون می‌آید و آنها این حق خداداد را از مجاری قانونی اعمال می‌کنند، باید به لوازم تادیه حق الناس هم ملتزم شویم. بویژه اینکه می‌دانیم که دولت و مردم، حقوق متقابل دارند. اما دولت‌ها، امروز مجهز به ابزاری هستندکه به راحتی می‌توانندحقوق خود را از شهروندان مطالبه و دریافت کنند و بالعکس مردم برای استیفای حقوق از دولت در ضعف و فتورند، به همین دلیل وجود انجمن‌ها، مطبوعات و احزاب لازم و ضروری است. بیان حقایق در اسلام نه تنها آزادی است، که تکلیف است و سکوت جرم است. خداوند می‌فرماید: « يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ» (آل‌عمران/۷۱) « اى اهل كتاب! چرا حق را به باطل در مى‌آميزيد و حقيقت را با اين كه مى‌دانيد پنهان مى‌كنيد»  
 حضرت علی ـ رضی الله عنه ـ می‌فرمایند: «با من آنگونه که با جباران سخن گفته می‌شود سخن نگوید و چنانکه در برابر مردمان بی‌باک و متکبر از گفتن حق خودداری می‌شود، در جلو من خودداری نکنید.» اسلام به مسئله نظارت عمومی و امر به معروف و نهی از منکر بدان حد ارج می‌نهد که این موضوع وجه برتری امت اسلامی شمرده می‌شود:  « كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ» (آل عمران/110) « شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شده‌ايد كه به كار پسنديده فرمان مى‌دهيد و از كار ناپسند باز مى‌داريد و به خدا ايمان داريد.»
 ۴. ازمهمترین حقوقی که مردم بر دولت دارند، توسعه عدالت است. یکی از  اهداف مهم تشکیل حکومت اسلامی  برقراری عدالت در میان رعیت است. آیات قرآن کریم به این مطلب اشاره دارد که چند نمونه از این آیات را بررسی کنیم.
 « لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید /25) « به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار فرستاديم و با آنها كتاب و ميزان [حق و باطل‌] نازل نموديم تا مردم به عدل و انصاف برخيزند»
«قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌفَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» (انعام /۱۳۵)  «بگو: اى قوم من! هر چه در توان داريد به كار گيريد كه من نيز در كارم، [امّا] به زودى خواهيد دانست كه عاقبت آن سرا براى كيست. و يقينا ستمكاران رستگار نمى‌شوند»
 آیات الهی اشاره دارند که پیامبران را با مشعل‌های هدایت فرستادیم و به آنان کتاب و میزان دادیم تا عدالت را برپا کنند. بنابراین قرآن فلسفه بعثت انبیا را استقرار عدالت و گسترش آن دانسته و الله متعال ،عدالت را از صفات الهی و بارزترین ویژگی‌های آفرینش ونیکو ترین خصلت انسانی معرفی می‌کند
« فَلِذَٰلِكَ فَادْعُ  وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ  وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ مِن كِتَابٍ  وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ  اللَّـهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ  لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ  لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ  اللَّـهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا  وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ »(شورا/15) « پس آنان را [به سوی همان آیینی که به تو وحی شده] دعوت کن، و همان گونه که مأموری [بر این دعوت] استقامت کن، و از هواهای نفسانی آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خدا نازل کرده، ایمان آوردم، و مأمورم که در میان شما به عدالت رفتار کنم؛ خدا پروردگار ما و شماست؛ اعمال ما برای خود ما و اعمال شما برای خود شماست؛ دیگر میان ما و شما [پس از روشن شدن حقایق] هیچ حجت و برهانی نیست؛ خدا ما و شما را [در عرصه قیامت] جمع می کند، و بازگشت [همه] به سوی اوست. »
« إِنَّ اللَّـهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»(نحل/90) « به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می دهد، و از فحشا و منکر و ستم گری نهی می کند. شما را اندرز می دهد تا متذکّر این حقیقت شوید که فرمان های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست. »
 اساس حکمیت و حکومت در قرآن ایجاد قسط و عدل در جامعه است، از سوی دیگر فراوانی آیات درباره عدل و کلمات مترادف و متضاد آن بیانگر اهمیت جایگاه این مفهوم در قرآن است.(عدالت در نظام سیاسی اسلام)

 نتیجه گیری:
 با توجه به مباحث مطرح شده در این تحقیق نتایج زیر به دست می‌آید:
 ‏۱. مبانی حقوق از دیدگاه غیر مسلمان‌ها  برپایه‌ی عقل است که با معیار عقل و طبیعت، حقوقی به انسان تعلق می‌گیرد.
 ۲. مبانی حقوق از دیدگاه اسلام، ذات خداوند است و ما موظف به دریافت و استنباط قوانین اسلامی از منابع تشریع هستیم.
 ۳. قوانین اسلامی، به فرد، اجتماع و حکومت اسلامی توجه دارد. شهروند موظف است که به حقوق اجتماعی و حقوق حکومت توجه کند و در مقابل، حکومت اسلامی موظف است از طریق قانون گذاری و مبارزه با هنجار شکنی، زمینه برخورداری از حقوق شهروندی را برای شهروندان مهیا سازد.
 ۴. در قوانین اسلامی همه شهروندان در برابر اجرای قانون از حقوق مساوی برخوردارند.
 ۵.  از جمله حقوق حکومت بر مردم، وفاداری نسبت به حکومت و اطاعت از حاکمیت است.
 ۶. آزادی اندیشه، آزادی‌های مذهبی و آزادی بیان از جمله حقوق  بسیار مهم شهروندان به شمار می‌آید، حکومت اسلامی موظف است بستر برخورداری از این حقوق را برای شهروندان فراهم سازد.
 ۷. امر به معروف و نهی از منکر، هنجار شکنی و قانون شکنی را کاهش می‌دهد و موجب احساس مسئولیت بیشتر در شهروندان می‌شود و در نتیجه جامعه را به سوی آرمانی  شدن سوق می‌دهد.
منابع:
1ـ  قرآن کریم
2ـ تفسیر نور/ خرم دل
3ـ صحیح مسلم
4ـ المستدرک/ حاکم
 5ـ فرهنگ دهخدا
6ـ  لسان العرب
7ـ  التعریفات/جرجانی
 8ـ شان الدعاء/خطابى
9ـ  فرهنگ اصطلاحات و مکتب های سیاسی/بابایی
10ـ  الفلسفة البدوی
 11ـ مبانی سیاست در اسلام
 12ـ نهج البلاغه
13ـ بحارالانوار
 14ـ پژوهش در قرآن و علوم روز( قرآن مدیریت و علوم سیاسی)
 15ـ حقوق و وظایف شهروندان و دولتمردان
 16ـ تحقیقاتی در تغییر و تحول اندیشه سیاسی/ دکتر ظاهر حسن
17ـ التشریع الاسلامی/محمد ابی زهره
 18ـ حقوق الانسان فی ضو ء الكتاب و السنة/يسرى السيد محمد
 19ـ فرد و حکومت در شریعت اسلام/ دکتر عبدالکریم زیدان
20ـ  اسلام و حقوق بشر/ دکتر محمد احمد مفتي
21ـ  مقاله درآمدی بر مبانی حقوق شهروندی در اسلام/ احمد پور
22ـ  اینترنت

 

 

 

محمد ظاهرفقهی