من انسان مسلمان را از ضايع كردن وقت، پرداختن به گناهان، ديدن فيلمهاي خلاف عفت ، تماشاي صحنههاي ناشايست و گوش دادن به موسيقي بر حذر ميدارم و به وي توصيه مي كنم كه حتي از پرداختن به برخي خواستههاي مباح و جايز نيز دوري نمايد، چرا كه زيادهروي در آنها باعث بي توجهي به ساير كارها و حقوق ديگران ميگردد و پيآمدهايي از قبيل نپرداختن به كارهاي ضروري، ضعيف كردن جسم، ناخشنودي پروردگار و… را به دنبال دارد و همچنين باعث از دست دادن فرصت، سرمايه و از بين رفتن موقعيت اجتماعي و زمينهساز حسرت و ندامت ميگردد.
(به مسلمان توصيه مي كنم كه ) از خداوند در نهان و آشكار بترسد، چرا كه گناهاني كه در خلوت صورت ميگيرد، گر چه مدتها پوشيده بماند، روزي خداوند آنها را عيان ميسازد و این سنت خداوند است که هر كس چيزي را بپوشاند بعد از برههاي خداوند آن را اشكار ميكند اگر خوب باشد، كه فبها و اگر بد باشد، رسوا خواهد شد.
انسان مؤمن بايد از مطالعه كتابهايي كه گرايش به سوي كفر و بيديني دارد و يا نسبت به ايمان شك ايجاد مينمايد و يا اينكه ثمرهاي جز ضايع كردن وقت ندارد، باز آید. همچنين از خواندن كتابهايي كه حاوي داستانهاي پوچ و بيمحتوا و دروغين بوده و نیز از خواندن داستانهاي عجيب و غريب و بيسند امتناع ورزد. همچنین از مطالعه كتابهايي كه متن ادبي آنها به مسائلي همانند شهوتراني، عشق و شيدايي و دلباختگي و يا از اين دست موضوعات پرداخته، چرا كه اين قبيل متنها قلب را دچار چنان فسادي بزرگی ميكند كه اميدي به بهبودي آن نخواهد بود، مگر آنكه خدا خواسته باشد و به سمت خدا رجوع كرده و توبه نمايد. يقينا علاقه شديد به موسيقي، محبت پست و مقام و دوست داشتن هوسراني، با ايمان و قرآن در يك قلب جمع نميشود و سعادتمند كسيست كه خدا او را توفيق عطا نمايد.
انسان مؤمن را به مطالعهي سيرت پيامبر و مراجعه به آن وصيت ميكنم و از آنجا كه پيامبر الگوي نيك و مقتدا ميباشد، بايد روزانه بخشي از سيرت ايشان را مطالعه نمايد، حتی به اندازهي كمي هم كه شده و نسبت به اخبار، نبردها و روش عبادت، نماز، روزه، حج، ذكر، و نحوهي رفتار ايشان با مردم و از چگونگي خواب و بيداري ايشان، اطلاعاتي حاصل كند. و براي آگاهي بيشتر از زاواياي زندگي رسولخدا و نكات پوشيده و براي دست يافتن به شرح حال جامع از نبيرحمت، حالات صحابه را نيز مطالعه كند، تا هيچ چيز بر وي پوشيده نماند. چرا كه مطالعهي سيرت رسولخدا بالاخص زماني كه بر اساس متون مورد اعتماد باشد، ثمراتي همانند ازدياد ايمان، فهم رسالت پيامبر و پي بردن به عظمت مبعث، اين اصل بنيادين را در بردارد. و به چند اصل كلي و نمادين اكتفا ننمايد بلكه چنان بخواند که نكات ريز و باريك آن را دريابد، و شناختي واقعبينانه از چگونگي نزول وحي، كيفيت بعثت پيامبر و سختيهايي را كه از طرف دشمنان ديدهاند، به دست آورد و اخلاق، آداب، رضايت و خشم، جنگ و صلح، بخشش و شجاعت، تصميم گيريهاي بزرگ و اخلاق كريمه و صفات نيكوي ایشان برايش واضح شود. به خدا سوگند براي كسي كه داراي فهم و درك سالم باشد، ـ سیرت پیامبر (ص) بزرگترين درس است.
همچنين هر فرد مسلمان بايد كتابهايي با محوريت حالات صحابه، اخبار و خصلتهاي پسنديده ایشان ، صلابت آنها در نصرت دين، چگونگي خشيت، زهد، عبادت، جانفشانيهاي آنها مطالعه كند. تا در مورد فداكاريهاي آنها در مسير اطاعت از مولايشان، و پايداريشان در صحنههاي نبرد، و دفاع آنها از اسلام با ريختن خونشان و فدا كردن و قرباني كردن خود، مطالبي بداند. و از صبر آنها بر دردها، گرسنگيها، شب بيداريها، ناسزا شنيدنها، كتك خوردنها، زخمي و خونين شدنها، رانده شدن، و تهديد شدن آنها آگاهي پيدا كند و هر كس با عشق و محبت، حالات آنها را بدين اميد مطالعه كند كه خداوند وي را با آنها حشر كند، انشا الله چنين خواهد شد.
انسان مومن بايد شديدا از تمسخر هر چيزي كه به دين تعلق دارد از قبيل كتابها آسماني، پيامبران يا سنتي از سنتهاي پيامبر يا ساير پيامبران يا ملائكه يا اموري كه به آخرت وابسته هست از قبيل جهنم و بهشت؛ خودداري كند. نبايد نسبت بدانها نه صدايش را بالا برد و نه شك كند و نه اعتراضي داشته باشد و حتي نبايد شوخي كند. بلكه بايد براي بدست آوردن آنچه نزد خداست، مشتاق باشد و متواضعانه، با ادب، ساكت و باوقار به آنها بنگرد. و جز به نيكي سخن نگويد و بر اين باور باشد كه اين مقامها داراي منزلت والايي ميباشند و بايد آنها را مقدس و بزرگ دانست و با تمام وجود به آنها احترام گذاشت.
بر فرد مسلمان لازمست كه در تمام كارهايش ميانهرو باشد چرا كه دين اسلام ميانهرو ترين دين و از اين ميان، اهلسنت از ساير فرق ميانهروتر است. آنها بين مرجئه و خوارج و جبريه و قدريه قرار داشته و در بارهي اعتقاد به اسماء و صفات و ديگر اعتقادات، و در مورد وعده و وعید الهي، حب و بغض و اخلاق، ميانهرو ميباشند.
انسان مومن بايد بزرگوار باشد، ولي از اسراف و ولخرجي دست بشويد و همانگونه كه از بخل دوري ميكند، بايد بخشنده و سخاوتمند باشد. بايد فردي شجاع و پيشرو در ميادين بوده و از ترس و بزدلي اجتناب كند. در خنديدن ميانهرو بوده و آنگونه نخندد كه منجر به تباهي قلبش گردد و نبايد آنطور عبوس و خشمگين باشد که دوستانش از او برنجند. بلكه بايد در تمام كارها و حالاتش ميانهرو باشد چرا كه حفظ اعتدال و ميانهروي يك اصل بزرگ و مهم ميباشد.
انسان مسلمان بايد به سنتهاي گرانبها و باريك كه سايرين كمتر توجه مينمايند، همانند مسواك زدن، گذاشتن ريش، كوتاه كردن سبيل توجه داشته باشد. و به ديگر خصلتهاي فطري از قبيل كوتاه كردن ناخن، تميز كردن زير بغل و ناف، هميشه استعمال كردن عطر، با وضو خوابيدن، پوشيدن لباس پاك و زيبا، پايبندي به اذكار صبح و شام، دعاهاي هنگام دخول و خروج از مسجد، ادعيهي ورود و خروج از منزل و ساير دعاها اهتمام بورزد. بر او لازمست تا از خواستههاي مردم دلتنگ نشده و از خدمت كردن به آنها رنجيده خاطر نگردد. و هر يك از اينها را در حد توان خود انجام دهد.
مسلمان احترام دیگران را داشته باشد و با تندرويي با آنها برخورد نكند و خودش را برتر از آنها نداند و با ترشرويي با آنها روبرو نشود و با الفاظ ناشايست با آنها سخن نگويد، زحمات آنها را كم نبيند و آنها را به سختي نياندازد و آنها را به انجام كارهاي سخت نگمارد بلكه مهربان، دلسوز، نرمخوي بوده و با آنها حس نزديكي داشته باشد.
دکتر عائض القرنی
ترجمه: عصمت الله پورمحمد تیموری